HELLO BUSINESS HELLO BUSINESS .

HELLO BUSINESS

سرمايه گذاري موثر برروي كاركنان


سرمايه گذاري موثر برروي كاركنان

اهميت سرمايه انساني :

 

اهميت سرمايه انساني تا چه اندازه است؟ نيروي انساني ارزشمندترين دارايي سازمان ها؟ شما هميشه اين را مي‌شنويد كه رهبري شركت‌ها از كارمندان به‌عنوان «ارزشمندترين دارايي‌هاي خود» ياد مي‌كنند؛ اما طبق استانداردهاي فعلي حسابداري، اين تعريف غلط است. اصولاً كاركنان، دارايي نيستند؛ زيرا شركت‌ها كنترل آن‌ها را در دست ندارند.كارمندان بايد مواد خام و كالاهاي خام يا صفحه‌هاي كامپيوتري خالي را به فهرست نهايي مورد نياز شركت تبديل كنند تا حقوق دريافت كنند؛ اما اگر اين كارگران بخواهند استعفا دهند، مي‌توانند مهارت‌ها و آموزش‌هايشان را با خودشان ببرند.

 

نيروي انساني مهم‌تر از ابزار

 

اين تمايز اهميت دارد؛ زيرا به شركت‌ها اجازه مي‌دهد پشت سخنان بيهوده پنهان شوند و مشخص نشود كه آيا آن‌ها اهميت سرمايه انساني را مي دانند و روي كارگران خود براي رسيدن به موفقيت‌هاي بلندمدت سرمايه‌گذاري مي‌كنند يا خير.
واضح نبودن ميزان آموزش‌هاي كاركنان، مانع از اين مي‌شود كه سياست‌گذاران و سرمايه‌گذاران بتوانند به شركت‌ها پاداش بدهند يا آن‌ها را تنبيه كنند براي اينكه آن‌ها در واقعيت چگونه با كارمندان خود رفتار مي‌كنند. در حال حاضر، هيچ راهي براي ردكردن مديريت سرمايه‌ انساني وجود ندارد. ما به روشي جديد براي توجيه‌كردن كار نياز داريم تا بتوانيم چگونگي رفتار شركت‌ها با كارمندانشان را پيگيري كنيم و بر اساس اهميت سرمايه انساني به آن‌ها پاداش دهيم.

 

اهميت سرمايه انساني و ماشيني شدن

 

اصول كلي پذيرفته‌شده‌ حسابداري ايالات‌متحده (GAAP) ابزاري منسوخ‌شده و ناكافي براي مستندسازي رفتار شركت مدرن است. شركت‌ها اطلاعات مفصلي درباره سرمايه‌گذاري‌هاي ثابت خود ارائه مي‌دهند، اما تقريباً هيچ‌گونه الزامات گزارشگري‌ مربوط به اهميت سرمايه انساني ندارند. زماني بود كه اين كار منطقي به نظر مي‌رسيد:توليد وابسته به نيروهاي كار زياد بود؛ بنابراين راه‌اندازي دستگاه‌هاي جديد يا خريد ماشين‌آلات جديد نيازمند استخدام كارگران جديد بود تا با آن دستگاه‌ها كار كنند.
تخمين هزينه‌ها و منافع يك ماشين ساده‌تر از تخمين هزينه‌ها و منافع آموزش كاركنان آن است؛ بنابراين هزينه‌هاي ماشين‌آلات روي برگه ترازنامه مي‌روند و هزينه‌هاي كاركنان نيز در فهرست مخارج قرار مي‌گيرند. اتوماتيك‌سازي و دور‌شدن از توليد باعث قطع ارتباط بين سرمايه‌ فيزيكي و نياز به كارگر شده ‌است.
اقتصاد به گونه‌اي رشد كرده ‌است كه قوانين فعلي را پشت سر خود جا گذاشته است و اين موضوع، عواقب منفي براي كارمندان اين شركت‌ها دارد.

 

نبود سرمايه گذاري موثر برروي كاركنان

 

اين فقدان گزارشگري درباره‌ اهميت سرمايه انساني به دو دليل باعث جلوگيري از سرمايه‌گذاري مؤثر روي كاركنان مي‌شود.

 

اول: اينكه از چيزي كه اندازه‌گيري نمي‌شود، نمي‌توان تقدير كرد. سناتور مارك وارنِر (Mark Warner) از ويرجينيا، اين كمبود را در طول سخنراني اخيرش به‌طور خلاصه بيان كرد و گفت: «دولت كسر ماليات را به شركتي ارائه مي‌كند كه ربات را جايگزين انسان مي‌كند، اما هيچ چيزي به شركتي كه كارگران را آموزش مي‌دهد تا استخدامشان تضمين شود، ارائه نمي‌كند.»
رهبران منتخب كه مي‌خواهند اقتصاد را از طريق افزايش اشتغال بهبود بخشند، ديگر نمي‌توانند نتيجه‌ مطلوبشان را تضمين كنند؛ چون همواره در حال وسوسه‌شدن به‌خاطر دريافت معافيت‌هاي مالياتي در سرمايه‌گذاري خصوصي هستند.

اين تفكيك سرمايه از نيروي كار، آشفتگي‌هايي را براي سرمايه‌گذاران با مسئوليت اجتماعي ايجاد مي‌كند.شركت‌ها براي برداشتن گام‌هايي به‌منظور مبارزه با نابرابري درآمد از طريق آموزش مجدد نيروي كار، يا مديراني كه تِزشان اين است كه آموزش در محيط كسب‌وكار، شركت‌ها را هدايت مي‌كند تا بهتر از رقيبان خود عمل كنند.

 

دوم: به دليل موفق‌نبودن در مستندسازي دقيق و سيستماتيك سرمايه‌گذاري در سرمايه انساني، شواهد كمي وجود دارد مبني بر اينكه اين سرمايه‌گذاري‌ها به‌طور كامل برمي‌گردند. نگراني بزرگ مديران مربوط به نوع تعريف آن‌ها از دارايي است. شركت‌ها صاحب كاركنان خود نيستند؛ بنابراين آموزش كاركنان اين خطر را ايجاد مي‌كند كه اين كارمندان به هدفي جذاب براي رقبا تبديل ‌شوند.

دانش عاميانه استدلال مي‌كند كه سرمايه‌گذاري در كارمندان اساساً پول را در دستان رقيب قرار مي‌دهد؛ زيرا كارمندان مي‌توانند هر زمان از شركت بروند. مشكل اين بحث اين است كه شواهد كمي براي پشتيباني از آن وجود دارد. اين به دليل ديدن جهان از ديدگاه انساني اقتصادي است كه در آن كارمندان، مزدوراني هستند و فقط منتظر پيشنهادي بهترند.
با اين حال، شواهد داستان‌گونه حاكي از آن است كه دانش عاميانه، در بهترين حالت تا حدي درست است. يكي از مقالات اخير مجله وال‌استريت (Wall Street Journal) روي كارخانه كيچِن اِيد (KitchenAid) در اوهايو متمركز است كه افراد را بيشتر براساس تمايل به كار استخدام مي‌كند و شش هفته آموزش براي كاركنان جديد ارائه مي‌دهد تا ياد بگيرند كه چگونه مخلوط‌كن ايستاده را بسازند.

به غير از تمايل به كاركردن، «همه‌ چيزهاي ديگر قابل آموزش دادن هستند»؛ اين جمله را يكي از كاركنان ارشد گفته است كه در ويرپول (Whirlpool)، شركت اصلي كيچِن اِيد، شروع به كار كرده است. او بعد از اينكه در دهه ۱۹۹۰ از دبيرستان فارغ‌التحصيل شد، با شركت ماند و در طول زمان، شركت به آموزش او ادامه داده است و به او در پرداخت هزينه كالج كمك كرده ‌است.
حتي شركت‌هاي بزرگ نيز مي‌توانند مطمئن باشند كه سرمايه‌گذاري بر آموزش نيروي كار مي‌تواند به‌طور كامل بازگردانده شود. استارباكس (Starbucks) در سال ۲۰۱۵ به‌طور عمومي در سرخط خبرها اعلاميه‌اي صادر كرد كه در حال راه‌اندازي برنامه‌اي است كه به همه كاركنان فرصت كسب مدرك ليسانس در هنگام كار براي اين شركت را مي‌داد.

برنامه‌هايي مانند اين موارد براي ساخت داستان‌هاي خوب براي شركت‌ها مناسب هستند؛ اما همچنان بايد مشاهده كرد كه آيا آن‌ها تأثير مثبتي روي جمع كل درآمد شركت از طريق عواملي مانند كاهش ريزش كاركنان و افزايش بهره‌وري خواهند گذاشت يا خير. متأسفانه، بدون افشاي اطلاعات بيشتر، ممكن است هرگز آثار آن‌ها را ندانيم.

اين جايي است كه قانونگذاران، تنظيم‌كنندگان و مديران مي‌توانند وارد عمل شوند. شركت‌ها هر سال ۱۰ صفحه گزارش درباره جبران خدمت تيم اجرايي فراهم مي‌كنند؛ اما اطلاعات درمورد ساير كاركنان كه به‌طور جمعي هزينه‌ بيشتر دارند و مهم‌تر از مجموعه كاركنان موجود در سطح مديريت اجرايي هستند، به توضيح مختصري در يك فرم اداري تنزل داده مي‌شود كه فقط درمورد روابط كاري و بخشي است كه اغلب ناديده گرفته مي‌شود، ولي جزء عظيمي از هزينه‌هاي اجرايي را شامل مي‌شود.

 

گزارش بهتر سرمايه انساني

 

با تصديق اين فقدان اطلاعات مشكل‌آفرين، كميسيون بورس و اوراق بهادار آمريكا شروع به بررسي اين مسئله كرده ‌است كه چگونه شركت‌ها مي‌توانند سرمايه انساني را بهتر گزارش دهند. يكي از نگراني‌ها اين است كه اندازه‌گيري سرمايه انساني مستلزم برآوردهاي مبهم است، اما اين استدلال ضعيف است. شركت‌ها استهلاك را در صورت‌هاي مالي خود به حساب مي‌آورند كه نه‌تنها نوعي تخمين است، بلكه ممكن است تخميني اشتباه داده شود كه در آن برنامه‌هاي استهلاك متفاوتي براي گزارش‌دهي مالي و مالياتي وجود دارد.

علاوه بر اين، شركت‌ها مي‌توانند اطلاعات دقيقي ارائه دهند كه براي ذي‌نفعان مفيد بوده و فراهم‌كردن آن‌ها آسان باشد. به‌طور خاص، همان‌طور‌كه پيش از اين بسياري از بانك‌ها كار را انجام مي‌دادند، همه‌ شركت‌ها مي‌توانند صورت‌حساب حقوق كلي شركت را گزارش دهند.

كل مبلغ صرف‌شده در دستمزدها، بينشي را درمورد بهره‌وري نيروي كار در شركت‌ها و گردش كار در طول زمان فراهم مي‌كند. با توجه به اينكه استخدام بسيار پرهزينه است، فراهم‌كردن اطلاعات مربوط به طول متوسط دوره‌ كاري افراد بسيار خردمندانه است. همچنين مي‌تواند نوعي حس بهسازي در شركت ايجاد كند كه شركت‌ها را به برداشتن گام‌هايي براي كسب اطمينان از ماندن كاركنان تشويق كند.

درنهايت، شركت‌ها بايد سرمايه‌گذاري خود را در آموزش همان‌طوري گزارش دهند كه سرمايه‌گذاري خود را در سرمايه گزارش مي‌دهند. اطلاعات مفصل درباره اينكه چقدر هزينه صرف مي‌شود و كدام‌يك از كاركنان آموزش مي‌بينند، دركي به سهام‌داران درمورد اينكه شركت در آينده چگونه خواهد بود، در‌حالي‌كه هزينه‌هاي عملياتي در حال افزايش هستند، مي‌دهد.
گزارش‌هايي مانند اين، شركت‌ها را تشويق مي‌كند روي كاركنان خود سرمايه‌گذاري كنند و اهميت سرمايه انساني را درك كنند و آن را به سهام‌داران گزارش دهند. در‌حالي‌كه حسابداران اين آموزش را به‌عنوان نوعي هزينه گزارش مي‌كنند، مديران آن را به‌عنوان سرمايه‌گذاري بلندمدت در ارزشمندترين دارايي‌هاي خود مي‌بينند.

در حال حاضر كميسيون بورس و اوراق بهادار آمريكا در حال بررسي اين مسئله است كه چگونه گزارشگري‌هاي مالي سرمايه‌ انساني را در گزارش مالي قرار دهد، اما شركت‌ها مي‌توانند به هدايت تصميمات تنظيم‌كنندگان بازار و سهام‌داران خود كمك كنند تا آنچه را در سرمايه انساني اهميت دارد، با گزارش داوطلبانه‌ اين اطلاعات درك كنند.

 

سخن آخر:

 

لطفا ما را در Instagram دنبال كنيد.

لطفا  مقاله هاي مرتبط را مطالعه فرماييد .
Hello Business
 
ديدگاه خود را بنويسيد


برچسب: بازاريابي+ فروش+تحقيقات بازار+ مذاكره + اموزش +تحقيق،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۵۲:۰۵ توسط:روح اله آرزو موضوع: نظرات (0)

مسير خود اشتغالي موفق

مسير خود اشتغالي موفق

خود اشتغالي چيست؟ و چگونه مي توان در مسير خود اشتغالي موفق باشيم؟
خود اشتغالي يعني تنظيم ساعت‌هاي كاري به دست خودتان، يعني خود رئيس خودتان هستيد. جواب دادن به تماس‌ها در محيطي كه خود ساخته‌ايد جذاب نيست؟
خود اشتغالي مزيت‌هايي دارد اما به همين راحتي كه فكر مي‌كنيد نيست. درحالي‌كه در ابتدا عالي به نظر مي‌رسد، ولي تعهد و تمركز و تلاش بسيار مي‌خواهد؛ ضمانتي هم براي حقوق، مزايا يا موفقيت در كارتان وجود ندارد.
در اين مقاله به تعريف خود اشتغالي ، مزايا و معايب و راه‌هاي موفقيت در آن در مسير توسعه فردي و شغلي پرداخته است.

خود اشتغالي چيست؟

خود اشتغال كسي است كه براي خودش و به‌عنوان مالك كسب‌وكار، كار مي‌كند.
فرصت‌هاي رشد براي خود اشتغال‌ها بسته به حوزه كاري آن‌ها خيلي تفاوت دارد. كساني كه در زمينه كشاورزي خود اشتغال هستند در دهه آينده ۳% كمتر امكان دارد به شغل دست پيدا كنند؛ هرچند فرصت‌هاي شغلي براي افراد خود اشتغال در حوزه‌هايي مثل مراقبت از كودكان، املاك، مراقبت شخصي و رسانه، رشد خواهد داشت.
آيا براي خودتان كار مي‌كنيد؟

مقاله هاي بيشتر در سايت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرماييد.
خود اشتغالي مزايا و معايب‌هايي دارد كه پيش از شروع بايد خوب به آن‌ها توجه كنيد.

مزاياي خود اشتغالي

براي كساني كه دنبال خود اشتغالي هستند، استقلال كاري از بزرگ‌ترين مزيت‌ها است. خود اشتغال‌ها بسته به ماهيت كارشان مي‌توانند ساعت، مكان و نحوه كار كردنشان را كنترل كنند.
اگر خود اشتغال هستيد، احتمالاً مسئوليت‌هاي زيادي داريد. مسئوليت محصولاتي كه مي‌فروشيد، وظايف اداري، بازاريابي و وظايف عملياتي همه با شما است. به‌عبارت‌ديگر، اگر خود اشتغال باشيد، حوصله شما سر نمي‌رود.
خود اشتغال‌ها دست مزد ثابتي ندارند از طرفي هم در مقدار پولي كه درمي‌آورند محدوديتي ندارند. خود اشتغال‌ها مي‌توانند خودشان نرخ تعيين كنند و هرچقدر مشتري مي‌خواهند داشته باشند. آن‌ها معمولاً از كاركنان ساعتي يا ماهيانه كنترل بيشتري بر مقدار درآمدشان دارند.

معايب خود اشتغالي

همان‌طور كه گفتيم، قدرت فراوان، مسئوليت فراوان به همراه دارد. خود اشتغالي سخت است و نداشتن درآمد ثابت باعث نگراني مي‌شود. براي كساني كه درآمدشان به توانايي‌شان در اضافه كردن مشتري يا فروش محصولي بستگي دارد و هنوز پايه قوي ندارند، سود حاصله در يك ماه يا يك فصل ممكن است خيلي نوسان كند.
خوداشتغال‌ها بيشتر جاها مسئول تأمين و مديريت مزاياي خود شامل سلامت، ذخيره بازنشستگي و حقوق مرخصي‌شان هستند كه اين مسئوليت بسيار سنگيني است.
به‌جز درآمد ناپايدار و نداشتن تضمين براي موفقيت، نياز به مديريت حوزه‌هاي مختلف، براي خود اشتغال‌ها ممكن است باعث شود احساس كنند از عهده كار برنمي‌آيند.

چگونه مي‌توان خود اشتغال بود؟
۱- نوع خود اشتغالي مطلوب‌تان را تعيين كنيد
۲- يك برنامه كاري ايجاد كنيد
۳-فرايندها را توسعه دهيد
۴- مرزها را مشخص كنيد
۵- نماينده انتخاب كنيد
۶- آموزش‌هاي لازم را ببينيد
۷- مراقبت از خود را در اولويت قرار دهيد

مقاله هاي بيشتر در سايت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرماييد.
حالا بايد ببينيد كه چطور با موفقيت در دنياي خود اشتغالي راهمان را مي‌توانيد پيدا كنيد.

۱- نوع خود اشتغالي مطلوب‌تان را تعيين كنيد

مسير خود اشتغالي براي همه يكسان نيست. براي اين كار گزينه‌هاي مختلفي وجود دارد به همين خاطر انواع مختلف خود اشتغالي را در زير ارائه كرديم:

مالكان كسب‌وكار

بسياري از خود اشتغال‌ها مسير كارآفريني را انتخاب مي‌كنند تا كسب‌وكار خودشان را اداره كنند. آن‌ها به‌جاي اينكه مانند كارمندان بر مجموعه‌اي از تكاليف يا شرح كار متمركز باشند اغلب بر خلاقيت تمركز مي‌كنند.
مثلاً برايان چسكي و جو گبيا «AirBnB» را ايجاد كردند تا كمبود اتاق در هتل را جبران كنند.
شما در جايگاه مالك كسب‌وكار فقط رئيس خود نيستيد، مسئول اداره شركت هستيد. دو نكته ضروري براي شروع كسب‌وكارتان عبارت‌اند از:

۱- يك برنامه كسب‌وكار ايجاد كنيد

برنامه كسب‌وكار (Business Plan) طرح كلي از جزئيات اصلي كسب‌وكارتان را شامل مي‌شود. در آن مشخص مي‌شود كه شركت چگونه درآمد خواهد داشت، ساختار سازمان شما چگونه است و برنامه‌هاي مالي و بازاريابي را دربر خواهد گرفت.

۲- ساختاري قانوني براي كسب‌وكار خود ايجاد كنيد

بعد از آن لازم است كسب‌وكارتان قانوني باشد. نحوه انجامش بسته به قوانين كشورتان فرق مي‌كند. براي صاحبان كسب‌وكارهاي كوچك، اين‌ها رايج‌ترين ساختارهاي كسب‌وكارند:

مالكيت منفرد: در مالكيت منفرد، فرد صاحب كسب‌وكار خودش است. مالكيت منفرد براي كارآفريني خوب است كه قصد ندارد شريك يا كارمند داشته باشد و در حوزه‌اي كار مي‌كند كه خدمات خاصي ارائه مي‌كند (مثل طراحي گرافيك يا مشاوره).
شركت با مسئوليت محدود: صاحبان كسب‌وكار مسئوليت‌هاي محدودي دارند و ازنظر شخصي مسئول بدهي‌هاي شركت نيستند. اين نوع شركت براي كسب‌وكارهايي خوب است كه پيچيده‌ترند يا نسبت به مالكيت منفرد حوزه وسيع‌تري از كالاها و يا خدمات را ارائه مي‌كنند. در بسياري از جاها، افراد مي‌توانند صاحب شركت با مسئوليت محدود «تك عضوي» باشند؛ پس صاحبان كسب‌وكارهاي منفرد بسته به مكان زندگي‌شان مي‌توانند به شركت با مسئوليت محدود نيز فكر كنند.
شركت تضامني: در شركت تضامني، دو مالك يا بيشتر مديرند و در مسئوليت‌هاي كسب‌وكار شريك‌اند. در اين ساختار كاري، سود و زيان مشترك است و ميان شركا تقسيم مي‌شود. اين نوع ساختار بين كسب‌وكارهايي مثل شركت‌هاي حقوقي، گروه‌هاي املاك و دفترهاي پزشكي محبوب است.
فريلنسر (دور كار): فريلنسر يا دوركاري براي كساني كه انعطاف‌پذير هستند و در مهارت خاصي تخصص دارند يكي از راه‌هاي خود اشتغالي است. شما به‌عنوان يك خود اشتغال با هر تعداد شركت و مشتري كه مايل باشيد كار مي‌كنيد.
شغل‌هاي دوركاري در حوزه‌هايي چون نگارش، عكاسي، مشاوره، طراحي گرافيك و معاونت اداري محبوبيت زيادي دارد. توجه به اين نكته مهم است كه با دوركاري، سقفي براي درآمدتان نيست؛ هرچند كار (و درنتيجه درآمد) ناپايدار باشد.
اگر به دوركاري علاقه داريد، به اين توصيه‌ها توجه كنيد:

۱- براي نشان دادن توانايي خود يك نمونه كار آماده كنيد

وقتي تلاش مي‌كنيد مشتري جذب كنيد، بايد نمونه كار براي ارائه داشته باشيد. در اينجا، برخلاف شغل‌هاي سنتي كه در آن‌ها بايد رزومه ارائه دهيد، مشتريان بالقوه مي‌خواهند پروژه‌هاي قبلي‌تان را ببينند كه مهارت‌هاي‌تان را به رخ بكشد.

۲- نرخ كار خود را تعيين كنيد

قشنگي دوركاري اين است كه حقوق‌تان را خودتان تعيين مي‌كنيد. هرچند تصميم‌گيري درباره اينكه چقدر پول بگيريد ممكن است سخت باشد. وقتي حقوق‌تان را تعيين مي‌كنيد، عوامل زير را در نظر بگيريد.

• اهداف درآمدي كلي: پيش‌بيني مي‌كنيد امسال چقدر دربياوريد؟ به‌طور منطقي حدوداً چند پروژه را مي‌توانيد كامل كنيد؟ مقدار كل پولي را كه مي‌خواهيد دربياوريد بر تعداد پروژه‌هايي كه مي‌توانيد به‌طور منطقي كامل كنيد تقسيم كنيد تا تخميني به دست آوريد كه براي هر پروژه چقدر بايد دربياوريد.

• هزينه‌هاي كسب‌وكار: تمام كردن كار برايتان چه ميزان هزينه دارد؟ براي تمام كردن كارتان آيا بايد وسيله خاصي بخريد (مثل رايانه جديد يا نرم‌افزار جديد)؟ در اين صورت، در نظر بگيريد تمام كردن كار برايتان چقدر هزينه دارد. مثلاً اگر تقريباً ۱۰ درصد درآمدتان را براي هزينه‌هاي مربوط به تمام كردن كارتان صرف كنيد، شايد بخواهيد ۱۰% به حقوقتان اضافه كنيد تا اين مقدار را جبران كنيد.

مقاله هاي بيشتر در سايت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرماييد.
• سهم بازار: نگاه كنيد بقيه براي كار مشابه شما چقدر مي‌گيرند. اين كار شايد كمك‌تان كند. نرخ‌ها را باكساني با سطح تجربه مشابه مقايسه كنيد تا دست‌تان بيايد چقدر مي‌توانيد پول بگيريد.

• ساعتي در مقابل پروژه‌اي: نحوه پول گرفتن از مشتري (مانند ساعتي يا مبلغ كلي براي پروژه) به ماهيت كار بستگي دارد. ساعتي پول گرفتن براي دوركاري زماني كه براي تمام شدن پروژه صرف شده را برجسته مي‌كند و پروژه‌اي پول گرفتن نتيجه آخر را.

۳- نمونه كارتان را ارائه دهيد

وقتي نمونه كار آماده كرديد و نرخ كارتان را تعيين كرديد، وقت آوردن مشتري است. بايد براي شركت‌ها نمونه كار بفرستيد.
پيمانكار
پيمانكاري گزينه خوبي است براي كساني كه دنبال كاري نسبتاً ثابت هستند ولي نمي‌خواهند به‌طور بلندمدت به يك شركت مقيد باشند. پيمانكاران كارشان را در زمان مشخصي تمام مي‌كنند. در اين شغل‌ها، كارگران اغلب از شركت‌هايي كه برايشان پيمانكاري كار مي‌كنند ساعتي پول مي‌گيرند و مزايا ندارند.
قراردادهاي استخدام در اين شغل، بين چند روز تا چند سال هستند كه به ماهيت كار بستگي دارد. شغل‌هاي پيمانكاري معمول پروژه محورند (مثلاً شركتي ممكن است براي پروژه‌اي جديد نيرو بخواهد).
نيروي كار دوره گيگ
در اين سال‌ها، با ايجاد شغل‌هاي مستقل از طرف سرويس‌هاي نوين، شاهد رشد «اقتصاد گيگ» بوده‌ايم. اين شغل‌ها رانندگي براي تاكسي‌هاي اينترنتي مثل اوبر و ليفت را شامل مي‌شوند. بسياري از اين شغل به‌عنوان منبع درآمد دوم استفاده مي‌كنند.

۲- برنامه ايجاد كنيد

براي بسياري، بزرگ‌ترين جذابيت خود اشتغالي، انعطاف‌پذيري آن است. كار كردن در هر جا و هر زمان، ممكن است وسوسه‌انگيز باشد ولي ايجاد برنامه ثابت براي افراد خود اشتغال مفيد است. ايجاد برنامه كمك‌تان مي‌كند به درك بهتري از تعادل بين كار و زندگي رسيده، كنترل زندگي خود را در دست داشته و هميشه «آماده» باشيد. همچنين ارتباط‌تان را با ارباب‌رجوع و مشتريان بالقوه بهتر مي‌كند؛ زيرا داشتن يك برنامه حرفه‌اي بودن شما را نشان مي‌دهد.

۳- فرايندها را توسعه دهيد

با افتادن در مسير خود اشتغالي، توسعه فرايندهاي استاندارد مي‌تواند به شما كمك كند هوشمندتر، بهتر و سريع‌تر كار كنيد. به شرح كارتان نگاه كنيد و كارهايي را كه مي‌توان آن‌ها را ساده كرد مشخص كنيد. اغلب، فعاليت‌هايي كه تكراري انجام مي‌شوند؛ مثل وظيفه‌هاي اداري كه مي‌توان آن‌ها را با تكنولوژي، ساده‌تر انجام داد.
پيشنهادهايي براي كمك به شما در اين راه آماده كرده‌ايم:

• اجراي مديريت ارتباط با مشتري: بستر مديريت ارتباط با مشتري براي حفظ اطلاعات مشتريان ابزار ارزشمندي است. مي‌توانيد از «CRM» استفاده كنيد تا بدون لزوم رهگيري دستي از صفحه گسترده يا صندوق ورودي‌تان همه ارتباط‌هاي‌تان با مشتريان را مديريت كنيد.

• فرايندهاي جست‌وجو: اگر مشتري بالقوه‌اي كارتان را ببيند و بخواهد استخدام‌تان كند، چگونه بايد اين كار را انجام دهد؟ چگونه به شما دسترسي پيدا كند؟ يك راه ساده براي جمع‌آوري اين درخواست‌ها، داشتن يك ايميل است. راه ديگر اين است كه صفحه‌اي را با نام «تماس با من» در وب‌سايت‌تان راه بيندازيد كه فرمي را به‌طور مشخص براي درخواست همكاري داشته باشيد كه اشخاص بتوانند در مورد كار، مستقيم با شما تماس داشته باشند. ايده‌آل اين است كه اين فرايند را پيش از نياز واقعي آماده داشته باشيد تا براي موفقيت آماده باشيد.
• مديريت پروژه: چگونه روند انجام پروژه را مديريت مي‌كنيد؟ كارتان به‌صورت خود اشتغالي با بودن سامانه مديريت پروژه آسان‌تر خواهد بود و مشتريان‌تان هم همان تجربه خوبي خواهند داشت. مي‌توانيد از ابزاري چون «آسانا (Asana)» استفاده كنيد تا راحت‌تر پروژه‌هاي مشتريان‌تان را مديريت كنيد و آن را با «CRM» خود يكپارچه كنيد.

• مديريت مالي: وقتي خوداشتغال هستيد مديريت مالي پروژه‌ها ممكن است سخت باشد. شما بايد پول‌تان از كجا مي‌آيد، چقدر ضرر يا سود كرده‌ايد. استفاده از سامانه‌اي «مثل كوئيكز بوك سلف امپلويد» راه خوبي است تا مديريت مالي‌تان را راحت‌تر كنيد و مجبور نباشيد هر چيزي را دستي رهگيري كنيد.

۴- مرز ايجاد كنيد

وقتي رئيس خودتان هستيد، تعيين ساعت كاري‌تان به دست خودتان است. در شغل‌هاي سنتي، رئيس‌تان ساعت كاري شما را تعيين مي‌كند شما بايد روي مرزهاي ايجاد شده توسط رئيس‌تان حركت كنيد. وقتي براي خودتان كار مي‌كنيد، بايد آن مرزها را خودتان ايجاد كنيد.مرزهاي پيشنهاد شده:

مقاله هاي بيشتر در سايت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرماييد.
• فضايي را براي خود طراحي كنيد كه تنها براي كار باشد: با اين كار مرزي را ميان فضاي استراحت و فضاي حرفه‌اي به وجود مي‌آوريد. وقتي در محل كارتان هستيد، وقت كار و تمركز است.

• تعيين چگونگي روابط با ارباب‌رجوع: معيارهايي را درباره ارتباط با ارباب‌رجوع به وجود آوريد. تعيين كنيد ترجيح مي‌دهيد از چه كانال‌هاي ارتباطي‌اي براي ارتباط با ارباب‌رجوع استفاده كنيد (از ايميل اختصاصي به‌جاي ايميل شخصي يا شماره تلفن) تا آن‌ها بدانند چه زمان و چگونه به شما دسترسي پيدا كنند. همچنين شايد بخواهيد به اطلاع مشتريان برسانيد كه چه زمان‌هايي به آن‌ها اختصاص دارد (مثلاً واضح بيان كنيد ظرف ۲۴ ساعت به آن‌ها جواب مي‌دهيد).

• رويه‌هاي اداري را از بين ببريد: وقتي براي خودتان كار مي‌كنيد، اگر بيرون از دفتر باشيد و نمي‌توانيد به درخواست‌ها پاسخ دهيد مطمئن شويد به اطلاع ارباب‌رجوع و ذي‌نفعان مي‌رسانيد كه چه مدت نيستيد. مي‌توانيد پاسخگوي خودكار بگذاريد تا مشتريان بدانند چه موقع برمي‌گرديد و چه هنگام مي‌توانند از شما اطلاعات دريافت كنند.

۵- نماينده انتخاب كنيد

حتي اگر خود اشتغال باشيد و كاركناني نداشته باشيد، باز هم مي‌توانيد براي كارهايي كه در آن مهارتي نداريد درخواست كمك كنيد. در محدوده استعدادهاي‌تان بمانيد و بر كاري تمركز كنيد كه واقعاً دوست داريد انجام دهيد و بر آن تمركز كنيد چه نوشتن باشد، چه طراحي، چه مشاوره. ممكن است بخواهيد بخش‌هاي زير را برون‌سپاري كنيد:

• ثبت حساب: شما مي‌خواهيد مطمئن شويد امور مالي‌تان درست انجام مي‌شوند. استخدام افراد حرفه‌اي براي انجام كارهاي مالي شامل فاكتور زدن، محاسبه سود و زيان و كمك به آماده كردن ماليات‌هاي‌تان وقت‌تان را آزاد مي‌كند و باعث مي‌شود بر كارتان تمركز كنيد و تضمين مي‌كند اين كارها درست انجام شوند.

• گذاشتن پست در شبكه‌هاي اجتماعي: اگر بازاريابي شبكه هاي اجتماعي در فهرست وظايفتان است، براي اين كار به استراتژي نياز داريد. اين كار به‌سادگي ايجاد برنامه زماني در شبكه‌هاي اجتماعي و محتواي از پيش برنامه‌ريزي‌شده باشد كه باعث مي‌شود براي اينكه پست بعدي چه باشد سردرگم نشويد يا مي‌توانيد از ابزار خودكاري براي انتشار محتوا براي خود استفاده كنيد.

• وظايف اداري: آيا احساس مي‌كنيد وظيفه‌هاي اداري تكراري مثل مديريت صندوق ورودي يا گزارش دهي شما را خسته كرده است؟ چندين گزينه هست كه اين وظيفه‌ها را ساده‌تر مي‌كند. اگر براي استخدام كردن فردي آماده نيستيد، مي‌توانيد از فهرست دستيار شخصي در «تسك ربيت» استفاده كنيد كه هنگام نياز، پشتيباني ساعتي دارد. اگر دنبال راه‌حل بهتر يا پشتيباني براي پروژه‌اي هستيد، استفاده از دستيار مجازي، يكي از راه‌هاي خوب حل اين مشكل است.

• ردگيري زمان: چندين اپ ردگيري زمان هست كه مي‌تواند مستقيم با ابزارهاي محبوب‌تان ازجمله جي ميل، تقويم گوگل و كوئيك بوكز براي فاكتور زدن با يك كليك يكپارچه شود.

۶- آموزش‌هاي لازم را ببينيد

در محيط كار سنتي، معمولاً مديري داريد كه مستقيم به او گزارش مي‌دهيد. او مي‌تواند به شما راهنمايي كند.
وقتي خود رئيس خود باشيد، بايد خودتان دنبال آموزش باشيد. حتي وقتي براي خودتان كار مي‌كنيد، توسعه مهارت‌هاي‌تان بايد اولويت باشد تا به رشد و تحول در كارتان كمك كند. داشتن مربي مطمئن يا معلم شغلي راه خوبي براي آموزش ديدن است.
معلمي پيدا كنيد كه تجربه مربوط به كارتان را داشته باشد (و بتوانيد از او چيزهاي گران‌بهايي ياد بگيريد). پيش از رفتن به سراغ مربي براي مشورت، درباره هدف‌هايتان و آنچه اميدواريد از اين آموزش به دست آوريد به‌صراحت صحبت كنيد. شايد هم ديديد داشتن مربي راه خوبي براي باانگيزه ماندن است.

۷- مراقبت از خود را در اولويت دهيد

به اين مورد آخر هم توجه كنيد: به خود مراقبتي خيلي اهميت دهيد. وقتي رئيس خودتان هستيد و درآمدتان به توانايي شما در توليد بستگي دارد، بايد از خودتان مراقبت كنيد، مراقبه روزانه را در برنامه خود جاي دهيد تا بتوانيد همچنان به كار كردن ادامه دهيد

خود اشتغالي استقامت مي‌خواهد و خود مراقبتي مي‌تواند كمك‌تان كند پايدار بمانيد. چند پيشنهاد مفيد در اين راه:
• قانونمندي را تمرين كنيد: حركت دادن بدن‌تان يكي از بهترين كارها است كه مي‌توانيد براي متمركز ماندن، تقويت خلاقيت و بهتر كردن سلامت بدن‌تان انجام دهيد. هر روز سي دقيقه تحرك را هدف‌گذاري كنيد. حتي پياده‌روي وقت ناهار و دور شدن از ميزتان فوق‌العاده است.

• اوقاتي براي استراحت در برنامه كاري خود قرار دهيد: داشتن وقت استراحت براي تفكر براي همه ضروري است، مخصوصاً براي خود اشتغال‌ها. هرروز از مديتيشن استفاده كنيد، احساسات‌تان را بنويسيد يا چند دقيقه در سكوت بنشينيد تا با خودتان خلوت كنيد.

مقاله هاي بيشتر در سايت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرماييد.
• غذاهاي مغذي بخوريد: تاكنون توجه كرده‌ايد چيزي كه مي‌خوريد بر احساسات‌تان تأثير مي‌گذارد؟ وقتي سرگرم رئيس خودتان بودن هستيد، به انرژي زيادي نياز داريد. بر استفاده از غذاهاي كامل تمركز كنيد كه مخصوصاً در روز كاري به شما انرژي مي‌دهند و از خوردن هله هوله ها خودداري كنيد.

• زماني را براي تفريح و سرگرمي كنار بگذاريد: همه بايد گاهي فعاليت‌هايي انجام دهند كه از آن لذت مي‌برند. موقع كار استراحت‌هايي براي تفريح كمك مي‌كند سرحال شويد. از خواندن كتاب لذت ببريد، ورزش كنيد و يا هر فعاليتي كه فقط براي لذت بردن باشد.

• به‌اندازه كافي استراحت كنيد: داشتن خواب راحت و كافي براي عملكرد بالا ضروري است. وقتي به‌اندازه كافي استراحت كنيد، قادريد انتقادي فكر كنيد، بهتر تصميم بگيريد و كمتر ممكن است اشتباه كنيد.

مقاله هاي بيشتر در سايت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرماييد.

سخن آخر
نويسنده:روح اله آرزو خود اشتغالي مي‌تواند در زندگي كاري بسيار تأثيرگذار باشد همچنين مي‌توانيم با روش‌هاي گفته شده در اين مقاله به موفقيت در كار خود دست پيدا كنيم.

لطفا ما را در Instagram دنبال كنيد.
 
 
روح اله آرزو
بنيانگذار و مدير عامل شركت HELLO BUSINESS
ديدگاه خود را بنويسيد
با عنوان Hello Business وارد شده‌ايد. خارج مي‌شويد؟


برچسب: بازاريابي+ فروش+تحقيقات بازار+ مذاكره + اموزش +تحقيق،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ساعت: ۱۰:۰۵:۲۰ توسط:روح اله آرزو موضوع: نظرات (0)

عوامل انگيزش شغلي چيست؟

عوامل انگيزش شغلي چيست؟

انگيزش شغلي براي بقاي سازمان بسيار حياتي است و يك نگاه گذرا بر بيشتر سازمان‌ها نشان مي‌دهد كه برخي از كاركنان سخت‌كوش‌ترند و بيشتر از ديگران كار مي‌كنند و همواره افراد زيادي هستند كه اگرچه از استعداد بالايي برخوردار نيستند ولي توانايي‌هاي بسيار بالايي دارند و كارهايشان به حدي عالي است كه نمي‌توان آن‌ها را با همكارانشان مقايسه كرد. اكنون اين پرسش مطرح است كه چرا بعضي از افراد داراي چنان انگيزه نيرومندي هستند و برخي ديگر آن انگيزه را ندارند؟

انگيزش شغلي و نظريه تعيين هدف (Goal – setting Theory)

سرمربي اردوي ورزش دانش آموزان دبيرستاني كه به صورت سراسري (آمريكا) انجام مي‌شد به گروه ورزشي خود در مسابقه نهايي چنين گفت: «هريك از شما از نظر بدني در آمادگي كامل به سر مي‌بريد. حالا بايد خود را نشان داده و نهايت سعي خود را بنماييد. هيچ‌كس نمي‌تواند چيزي بيش از آن از شما بخواهد».

هريك از ما بارها اين جمله را شنيده‌ايم: «نهايت سعي خود را بكنيد. از شما همين را مي‌خواهند و بس». ولي پرسش در اين است «كه نهايت سعي خود را بكنيد» چه معني دارد؟ آيا هرگز مي‌توانيم پيش‌بيني كنيم كه آيا به آن هدف نه‌چندان روشن، رسيده‌ايم يا خير؟ آيا آن گروه ورزشي نسبت به بقيه سرعت بيشتري داشت و آيا سرمربي مزبور هدف خاصي را براي آنان تعيين كرده بود؟ پدر و مادري به فرزندشان مي‌گفتند كه در امتحان زبان انگليسي «نهايت سعي خود را بكنيد». اگر به او مي‌گفتند كه بكوش و سعي كن تا از نمره بيست، هفده يا بالاتر بگيري، آيا آن‌ها بهتر عمل نمي‌كردند؟ در تحقيق كه بر روي نظريه تعيين هدف انجام مي‌شود به اين مسئله پرداخته مي‌شود. همان‌گونه كه ملاحظه مي‌شود، هدف‌هاي خاص بر عملكردها اثر مي‌گذارند.

ادوين لاك در واپسين سال‌هاي دهه ۱۹۶۰ ميلادي اعتقاد داشت كه اقدامات افراد بايد در جهت تأمين هدف خاصي انجام شود زيرا چنين مسئله‌اي مي‌تواند يكي از محرك‌هاي اصلي انگيزش شغلي به‌حساب آيد؛ يعني هدف مشخص مي‌نمايد كه كارگر يا كارمند چه بايد بكند و بايد چه مقدار تلاش كند؟ نتيجه تحقيقات، «نظريه تعيين هدف» را تأييد كرده‌اند. براي اين‌كه مطلب را به صورتي دقيق‌تر بيان كرده باشيم، مي‌توانيم بگوييم كه هدف‌هاي خاص موجب افزايش عملكرد مي‌شوند و اين‌كه اگر تأمين هدف مشكل باشد، كسي كه آن را بپذيرد عملكرد بهتري خواهد داشت و سرانجام تيم كه بازخور نمودن نتيجه كار، موجب عملكردهاي عالي‌تر خواهد شد (البته در مقايسه با كارهايي كه نتيجه كار بازخور نمي‌شود).

اگر هدف‌هاي خاص تعيين شوند، بازدهي و انگيزش شغلي بسيار بيشتر خواهد بود (البته در مقايسه با هدف‌هايي كه به صورت كلي بيان شوند) مثلاً گفتن جمله مشهور «نهايت سعي خود را بكنيم». مشخص كردن هدف به خودي خود به عنوان يك انگيزه دروني عمل مي‌كند. براي مثال زماني كه يك راننده كاميون سنگين، هدف خود را به صورت چند بار رفت و برگشت (در هفته) بين دو شهر تعيين كند، اين اراده باعث مي‌شود كه او انگيزه خاصي را در درون به وجود آورد كه براي ارضاي آن بايد به هدف خاصي برسد. در صورت يكساني ساير شرايط، مي‌توان گفت كه راننده مزبور بهتر از ساير رانندگاني كه در همان مسيرها كار مي‌كنند، عمل خواهد كرد چون هدف بقيه به صورت بسيار كلي بيان شده است يعني بر مبناي «نهايت سعي خود را بنماييد» عمل مي‌كنند.

اگر عواملي چون توانايي و قبول تأمين هدف ثابت نگه داشته شوند، در آن صورت مي‌توان گفت كه هرقدر هدف‌ها مشكل‌تر باشند، عملكردها در سطحي عالي‌تر خواهند بود ولي اين موضوع هم امري منطقي است كه هرقدر هدف‌ها ساده‌تر باشند با احتمال بيشتر پذيرفته مي‌شوند اما اگر يكي از كاركنان كار سخت و مشكلي را پذيرفت، تقريباً آنچه از دستش برمي‌آيد انجام مي‌دهد تا به هدف مزبور برسد.

بازخور نمودن نتيجه عملكرد باعث مي‌شود كه افراد كارها را بهتر انجام دهند و انگيزش شغلي افزايش يابد زيرا فردي كه از نتيجه عملكرد خود آگاه شود متوجه نقاط ضعف و تفاوت بين آنچه انجام داده و آنچه بايستي انجام مي‌داد مي‌شود يعني بازخور نمودن نتيجه عمليات، عاملي است كه رفتار را هدايت مي‌كند البته نمي‌توان به صورتي يكسان بر فرآيند بازخور نمودن نتايج، بر همه عمليات مهر تأييد زد. نتيجه تحقيقات نشان داده كه اگر فردي بتواند خودش نتيجه عمليات خويش را ببيند (در مقايسه با فردي كه نتيجه عملياتش به وسيله ديگران به وي داده خواهد شد) بهتر كار مي‌كند و درواقع نتيجه عملياتي كه به اين صورت بازخور شود محرك قوي‌تري خواهد بود.

اگر به كاركنان چنين فرصتي داده شود كه در تعيين هدف‌هاي مربوط به خودشان مشاركت كنند، آيا آنان سخت‌كوش‌تر خواهند شد؟ در مدارك و شواهد موجود سندي به اين مبنا در دست نيست كه اگر هدف براي اعضاي سازمان تعيين گردد بهتر است يا آنان در تعيين هدف شركت، مشاركت نمايند. در برخي موارد مشاركت افراد در تعيين هدف، نتيجه بهتري به بار آورده است و در برخي ديگر هنگامي‌كه هدف به وسيله روساي سازمان تعيين و براي افراد مشخص‌شده است، افراد بهترين عملكرد را داشته‌اند ولي مزيت اصلي مشاركت افراد در تعيين هدف اين است كه آنان هدف‌هاي مزبور را بهتر مي‌پذيرند.

همان‌گونه كه پيش از اين يادآور شديم اگر هدف‌هاي تعيين‌شده سخت و مشكل باشند، افراد ديرتر آن‌ها را خواهند پذيرفت اما اگر افراد در تعيين هدف مشاركت داده شوند حتي اگر آن هدف‌ها سخت و مشكل هم باشند (در مقايسه با هدف‌هاي سخت و مشكلي كه به وسيله رئيس تعيين مي‌شود) بهتر از سوي آن‌ها پذيرفته خواهند شد و انگيزش شغلي ارتقاء خواهد يافت چراكه افراد در موردي كه مشاركت كرده‌اند، احساس تعهد بيشتري خواهند كرد؛ بنابراين اگر فرض كنيم كه افراد هدف سازمان را(به هر طريقي كه تعيين شود) بپذيرند، در آن صورت هدف‌هايي كه افراد در آن مشاركت داشته‌اند در مقايسه با هدف‌هايي كه رئيس آن‌ها را تعيين كرده است هيچ ارجحيتي ندارند؛ بنابراين مشاركت افراد در تعيين هدف‌هاي سازمان باعث خواهد شد كه افراد هدف‌هاي مشكل‌تر را راحت‌تر بپذيرند و براي تأمين آن‌ها كوششي فراوان به عمل آورند.

آيا در نظريه تعيين هدف موارد اقتضايي وجود دارد يا مي‌توان آن را به عنوان يك حقيقت جهاني پذيرفت كه هميشه هدف‌هاي سخت يا ويژه به نتايج و عملكردهاي عالي مي‌انجامند؟ نتيجه تحقيقات نشان داده است كه سه عامل ديگر (علاوه بر بازخور نمودن نتيجه عمليات) مي‌توانند بر رابطه بين هدف و عملكرد و انگيزش شغلي اثر بگذارند، آن‌ها عبارت‌اند از:

رابطه بين هدف و عملكرد و انگيزش شغلي

• تعهد به هدف
• خودباوري عامل يا فعال
• فرهنگ ملي.

در نظريه تعيين هدف فرض بر اين گذاشته شود كه فرد نسبت به هدف متعهد است و او به هيچ ‌وجه حاضر نيست كوتاهي كند يا دست از آن بردارد. در شرايط زير چنين رويدادي احتمال بسيار زيادي دارد:

• هنگامي كه هدف‌ها اعلان شوند و به آگاهي همگان برسند
• هنگامي كه فرد داراي مركز كنترل دروني باشد
• هنگامي كه به وسيله شخص (و نه ديگران) تعيين‌شده باشد.

مقصود از خودباوري يا اعتماد به نفس اين است شخص احساس مي‌كند و اعتقادي راسخ دارد كه از عهده كار مزبور برمي‌آيد. هرقدر درجه يا ميزان اعتمادبه‌نفس بيشتر باشد شخص نسبت به تأمين هدف عزمي راسخ‌تر خواهد داشت. آنان كه از نظر خودباوري در سطح بالايي باشند دست به كارهاي بزرگ مي‌زنند و در پي مسائل هماوردطلب برمي‌آيند. گذشته از اين كساني كه نسبت به توانايي‌هاي خود اعتقاد زيادي دارند اگر با بازده منفي روبه‌رو شوند، دلسرد نمي‌شوند به‌سادگي از پاي در‌نمي‌آيند و واكنش آن‌ها به اين صورت است كه در نوبت بعد با تلاش بيشتر و عزم و اراده‌اي قوي‌تر درصدد حل همان مسائل برمي‌آيند (به اصطلاح حالت ميخي را دارند كه هرچه بيشتر بر سرش بكوبند پايداريش بيشتر مي‌شود).

نتيجه كلي كه از بحث مزبور مي‌گيريم اين است كه قصد يا نيت افراد (كه ما اين پديده را به صورت هدف‌هاي مشخص و سخت بيان مي‌كنيم) به عنوان نيروي محركي به‌حساب مي‌آيد كه باعث انگيزش شغلي مي‌شود. آن‌ها باعث مي‌شوند كه عملكرد در سطحي عالي‌تر باشد اما در اين مورد كه هدف‌هاي مزبور با بالا رفتن رضايت شغلي همراه است، هيچ سند يا مدركي در دست نيست.

انگيزش شغلي و نظريه تقويت رفتار (Reinforcement Theory)

نظريه تقويت رفتار دقيقاً در تقابل با نظريه تعيين هدف قرار دارد. نظريه تعيين هدف مبتني بر يك روش شناختي است به اين معني كه هدف، تعيين مسير عمليات فرد است. در نظريه تقويت رفتار ما يك روش اقتدارگرايانه داريم و شيوه استدلال آن بر اين اساس قرار دارد كه عوامل تقويت‌كننده، رفتار را كنترل مي‌كنند. اين دو شيوه انديشه، دو نقطه مقابل هم هستند.
طرفداران نظريه تقويت بر اين باورند كه محيط باعث نوع رفتار مي‌شود. آنان مي‌گويند كه ما نبايد نگران رويدادهاي شناختي دروني باشيم؛ عوامل تقويت‌كننده، رفتار را كنترل مي‌كنند يعني هر نوع نتيجه‌اي كه پيامد يك پاسخ باشد، درصد يا احتمال اين را كه رفتار مزبور تكرار شود افزايش خواهد داد.

در نظريه تقويت رفتار به حالت دروني فرد توجه نمي‌شود و تنها به چيزي توجه مي‌شود كه اگر فردي دست به اقدام و عملي بزند براي او رخ مي‌دهد. ازآنجاكه در اين نظريه به عامل اصلي به وجود آورنده رفتار توجه نمي‌شود بنابراين اگر به صورتي دقيق صحبت كنيم نمي‌توانيم آن را يك نظريه براي انگيزش شغلي به‌حساب آوريم ولي اين نظريه براي تجزيه و تحليل چيزي كه رفتار را كنترل مي‌كند راهي بسيار روشن پيش پاي ما مي‌گذارد يا ابزاري بسيار قوي به دست ما مي‌دهد، بدين دليل است كه آن را در مبحث انگيزش مي‌گنجانند.

عامل تقويت در شرطي‌سازي رفتار باعث مي‌شود كه بتوانيم درباره يادگيري افراد به صورتي ژرف بنگريم ولي نمي‌توانيم اين واقعيت را ناديده بگيريم كه عامل تقويت چيز ديگري به نام ابزار يا راه انگيزش به دنبال دارد. به هر حال در نظريه تقويت در خالص‌ترين شكل خود به احساسات، نگرش، انتظارات و ساير متغيرهاي شناختي (كه اثرات شناخته‌شده‌اي بر رفتار دارند) توجه نمي‌كنند و آن‌ها را ناديده مي‌گيرند. درواقع برخي از پژوهشگران به همان تجربياتي مراجعه مي‌كنند كه نظريه‌پردازان نظريه تقويت رفتار براي تأييد يا اثبات ديدگاه و پايگاه خود از آن‌ها استفاده كرده و دستاوردها و يافته‌هاي خود را در يك چارچوب شناختي تفسير مي‌نمايند.

هيچ ترديدي نيست كه پديده تقويت رفتار بر نوع رفتار و انگيزش شغلي اثري شديد دارد ولي كمتر دانشمندي جرئت دارد تا پايه استدلال‌هاي خويش را بر اين بگذارد كه تقويت رفتار تنها عامل مؤثر و ذي‌نفوذ است. رفتاري كه فرد هنگام كار دارد و مقدار كوشش يا تلاشي كه براي انجام كار مي‌كند تحت تأثير نتايجي قرار مي‌گيرد كه پيامد رفتار مزبور است.

بديهي است كه اگر كسي همواره به خاطر اين‌كه بيش از همكارانش توليد مي‌كند و بازدهي بيشتري دارد مورد سرزنش قرار گيرد به احتمال بسيار زيادي بازدهي خود را كاهش خواهد داد ولي امكان دارد كه وي اين بازدهي اندك را در قالب تأمين هدف ديگري به نام «رعايت برابري» (از بين بردن نابرابري) يا تأمين انتظارات توجيه نمايد.

انگيزش شغلي و نظريه برابري (Equity Theory)

شخصي در سال گذشته در يكي از دانشگاه‌هاي ايالتي آمريكا با درجه كارشناسي حسابداري فارغ‌التحصيل شد. پس از اين كه چندين سازمان در محوطه دانشگاه با او مصاحبه كردند در يكي از بزرگ‌ترين شركت‌هاي حسابداري استخدام شد و در يكي از دفاتر شركت در بوستون مشغول به كار شد. وي از ميزان حقوق خود رضايت كامل داشت، كارش را آبرومند مي‌دانست و شركت مزبور براي وي فرصت كافي براي تجربه‌اندوزي و پيشرفت ميسر مي‌ساخت. او در ماه، حقوق مناسبي دريافت مي‌كرد كه بالاترين حقوق براي اين‌گونه افراد بود اما ازآنجايي‌كه اين فرد جزء شاگردان رتبه اول كلاس بود فردي بلندپرواز و جاه‌طلب شده بود. يك سال بعد متوجه شد كه كارش بسيار جذاب و رضايت‌بخش بوده و در حد توقع و انتظارات او است.

از سوي ديگر كارفرما هم از كار وي بسيار راضي بود. در واقع چندي بيش نمي‌گذرد كه حقوقش افزايش‌ مي‌يابد ولي در چند هفته اخير ميزان انگيزش شغلي وي به‌شدت كاهش‌ مي‌يابد چراكه اين واحد يكي از تازه فارغ‌التحصيلان دانشگاه ايالتي را استخدام كرده است و با وجود اين كه تجربه يك‌ساله وي را ندارد ولي حقوقش بيشتر از او است . تنها چيزي كه مي‌توان درباره او گفت اين است كه وي احساس مي‌كند به او توهين شده و حتي در پي شغل ديگري برآمده است.

وضعي كه براي اين حسابدار پيش آمد، نمونه نقشي است كه پديده برابري در صحنه انگيزش شغلي ايفا مي‌كند. كارگران و اعضاي سازمان ميزان داده (برون داد) خود را با بازدهي (نسبت به ديگران) مقايسه مي‌كنند. انسان معمولاً آنچه را كه از يك موقعيت يا وضع شغلي به دست مي‌آورد و آنچه را كه به سازمان مي‌دهد مقايسه مي‌كند و سپس آن را با نسبت بازدهي ديگران مقايسه مي‌نمايد.

اگر ما چنين بپنداريم كه نسبت مربوط به ما با نسبت افراد مشابه كه ما خود را با آن‌ها مقايسه مي‌كنيم، برابر است، در آن صورت مي‌گوييم كه مساوات رعايت مي‌شود و ما چنين مي‌انديشيم كه درباره ما هيچ اجحافي نشده است و رعايت عدل و انصاف مي‌شود. اگر اين نسبت‌ها نابرابر باشد، در آن صورت در سازمان اجحاف صورت گرفته و به بياني ديگر عدل و انصاف رعايت نمي‌گردد. كسي كه خود را در چنين وضعي ببيند، احساس مي‌كند كه در حق وي ظلم مي‌شود. جي. استيسي آدامز در كتابي كه در اين زمينه نوشت پيشنهاد كرد كه: اگر افراد در سازمان نابرابري و اجحافي را احساس نمايند با اقداماتي كه در جهت خلاف منافع سازمان مي‌نمايند درصدد اصلاح اين نابرابري‌ها بر خواهند آمد.

مرجع يا چيزي را كه فرد خود را با آن مقايسه مي‌كند موجب پيچيده‌تر شدن نظريه برابري در تبيين انگيزش شغلي خواهد شد. نتيجه تحقيقات به‌دست‌آمده نشان مي‌دهد كه مرجع يا چيزي را كه عضو سازمان خود را با آن مقايسه مي‌كند به عنوان يكي از عوامل متغير مهم در نظريه برابري و تبيين انگيزش شغلي به‌حساب مي‌آيد.

هر فردي خود را با يكي از چهار چيز يا مرجعي كه در زير مي‌آيد مقايسه مي‌كند:

۱-از درون سازمان با خود. مقايسه كردن تجاربي كه فرد در مشاغل ديگري از همان سازمان داشته است.
۲- از خارج از سازمان با خود. مقايسه كردن تجاربي كه فرد در موقعيتي يا مشاغل در خارج از سازمان داشته است.
۳- درون سازمان با ديگري. مقايسه كردن با افراد يا گروهي از ساير كساني كه در داخل همان سازمان هستند.
۴- از خارج از سازمان با ديگري. مقايسه كردن با فرد ديگر يا گروهي از ساير افراد در خارج از آن سازمان.

بنابراين امكان دارد يكي از كاركنان سازمان، خود را با دوستان، همسايگان و يا همكارانش در ساير سازمان‌ها يا مشاغل قبلي‌اش مقايسه كند. مرجع يا مورد قياس فرد، اطلاعاتي است كه از ديگران به او مي‌رسد يا جذابيت‌هايي است كه در مرجع وجود دارد. اين امر باعث شده است كه سه متغير تعديل‌كننده مورد توجه قرار گيرند:

سه متغير تعديل‌كننده :

• ميزان حقوق كارمند
• ميزان تحصيلات
• سابقه خدمت.

كاركناني كه حقوق بالاتري مي‌گيرند و از تحصيلات بيشتري برخوردارند، ديدگاه وسيع‌تر و اطلاعات بيشتري دارند بنابراين احتمال زيادي هست كه خود را با خارجي‌ها مقايسه كنند و يا كساني كه سابقه خدمت كمتري دارند يعني به صورت قراردادي، پيماني و يا رسمي آزمايشي هستند درباره ديگران اطلاعات كمتري داشته و به تجربيات خصوصي خود در سازمان تكيه مي‌كنند. از سوي ديگر كساني كه سابقه خدمت بسيار طولاني دارند خود را با همكاران مقايسه مي‌نمايند.

با توجه به نظريه برابري، اگر فردي چنين گمان برد كه در حق وي اجحاف شده به يكي از شش روش زير اقدام خواهد كرد:

۱-از ميزان فعاليت خود، كاسته و سعي و كوشش كافي نمي‌كند
۲- ميزان توليد را تغيير مي‌دهد (براي مثال اگر دستمزد شخصي درازاي توليد آحاد محصول محاسبه مي‌شود، از طريق پايين آوردن كيفيت محصول بر ميزان توليد خود مي‌افزايد)
۳- در پنداشت و ادراك خود تجديدنظر مي‌كند (براي مثال كارمندي به خود مي‌گويد: «من فكر مي‌كردم كه سرعتي مناسب داشتم ولي الآن متوجه مي‌شوم كه بيش از ديگران كار مي‌كنم»)
۴- پنداشت يا برداشت ديگران درباره خود را تغيير مي‌دهد (براي مثال، «كار فلاني به آن اندازه كه من فكر مي‌كردم، خوب نيست»)
۵- مرجع يا آنچه را كه شخص خود را با آن مقايسه مي‌كند تغيير مي‌دهد (براي مثال، «من به اندازه دوستم كار نمي‌كنم ولي خيلي بهتر از پدرم – زماني كه هم سن من بود – كار مي‌كنم»)
۶- سازمان را ترك مي‌كند.

در نظريه برابري و تبيين انگيزش شغلي نه ‌تنها مقدار پول يا پاداشي كه فرد در ازاي كار خود دريافت مي‌كند توجه مي‌شود، بلكه سعي مي‌شود بين اين مقدار يا آنچه كه ديگران مي‌گيرند مقايسه به عمل مي‌آيد. فرد مي‌كوشد تا مقدار كار و فعاليت و نيز حقوقي را كه از اين بابت مي‌گيرد با مقدار كار و حقوقي كه ديگران مي‌گيرند مقايسه كند و سپس از اين ديدگاه به داوري مي‌نشيند.
يك عضو سازمان مقدار كار، ميزان فعاليت، تجربه، ميزان تحصيلات و شايستگي خود را با سطح حقوق، ميزان افزايش حقوق، سرشناسي و شهرتي كه در سازمان دارد و عوامل ديگر مقايسه مي‌كند. هنگامي كه افراد بين نسبت داده و ستاده در مقايسه با ديگران نوعي ظلم اجحاف، نابرابري و بي‌عدالتي مشاهده كنند، دچار نوعي تنش و فشار رواني مي‌شوند. اين تنش باعث ايجاد انگيزش كاركنان شده و فرد به دنبال چيزي برمي‌آيد كه تصور مي‌كند عدل و انصاف است.

در اين نظريه، در خصوص نابرابري حقوق در سازمان چهار پيشنهاد ارائه مي‌شود:

۱-اگر دستمزد بر مبناي ساعت كار پرداخت شود، كساني كه دستمزد بالاتري مي‌گيرند بيش از كساني كه (در مقايسه با افراد مشابه) دستمزد برابر مي‌گيرند، توليد خواهند كرد. كارگراني كه دستمزد و حقوقشان به صورت ساعتي پرداخت مي‌شود براي اين‌كه در محاسبه نسبت داده به ستاده، مقدار داده را افزايش دهند بر ميزان توليد خود مي‌افزايند تا بدين وسيله حقوقي برابر بگيرند و به اصطلاح به‌نوعي عدل و انصاف برسند.

۲- اگر پرداخت بر حسب ميزان توليد باشد كساني كه حقوق بالاتري مي‌گيرند كمتر توليد خواهند كرد ولي كيفيت توليدشان بالاتر خواهد بود. افرادي كه دريافتي‌شان بر اساس قطعه يا آحاد محصول توليدي محاسبه مي‌شود بيشتر كار خواهند كرد تا دريافتي‌شان با گروه اول برابر شود ولي افزايش در كميت هم موجب نابرابري خواهد شد زيرا توليد هر واحد اضافي، مازاد پرداخت را در پي خواهد داشت ازاين‌رو فعاليت‌ها براي تامين انگيزش شغلي در جهت افزايش كيفيت (و نه افزايش كميت) سوق داده مي‌شود.

۳- اگر پرداخت بر حسب ساعت كار باشد كساني كه احساس مي‌كنند كمتر از مقدار واقعي دريافت مي‌كنند، توليدات خود را كاهش داده يا از كيفيت توليداتشان مي‌كاهند. ميزان فعاليت و كار افراد كاهش مي‌يابد كه درنتيجه بازدهي كمتر مي‌شود و كيفيت محصول (در مقايسه با محصولاتي كه به وسيله ساير افراد يعني كساني كه احساس نابرابري در حقوق نمي‌كنند) پايين‌تر خواهد بود.

۴- اگر دستمزد بر حسب مقدار توليد پرداخت شود، كارگراني كه مي‌پندارند از نظر دستمزد در حقشان اجحاف شده بر ميزان توليد خود مي‌افزايند ولي توليداتي با كيفيت پايين‌تر عرضه مي‌كنند (البته در مقايسه با حاصل كار كساني كه از نظر پرداخت حقوق در حق آن‌ها اجحاف نشده است). كارگراني كه دريافتي‌شان بر مبناي هر قطعه يا هر واحد محصول است سعي مي‌كنند با پايين آوردن كيفيت، بر كميت توليدات خود بيفزايند تا بدين وسيله ميزان دريافتي خود را به حد موردنظر برسانند.

اين چهار پيشنهاد به وسيله تحقيقات انجام‌شده مورد تأييد قرارگرفته است.

نخست، نابرابري حقوق كه در اثر اضافه پرداخت به برخي از اعضاي سازمان به وجود مي‌آيد، نمي‌تواند اثرات زيادي بر موقعيت‌هاي كاري داشته باشد. ظاهراً مردم در مقابل نابرابري‌هاي حاصل از اضافه پرداخت (در مقايسه با نابرابري‌هاي حاصل از اجحاف) بردبارتر هستند، يا بهتر مي‌توانند آن را توجيه نمايند.

دوم، همه مردم در مواجهه با برابري حقوق و مزايا حساسيت نشان نمي‌دهند. براي مثال، بخش كوچكي از جمعيت يا نيروي كار ترجيح مي‌دهند كه نسبت داده به ستاده آن‌ها كمتر از نسبت مرجع و آنچه را كه آنان خود را با آن مقايسه مي‌كنند، باشد. اگر كسي بخواهد از روي خيرخواهي يا نوع‌پرستي و بر اساس نظريه برابري، رفتار و انگيزش شغلي فرد را پيش‌بيني نمايد احتمالاً كارش به جايي نخواهد رسيد.

در پايان بايد بگوييم كه نظريه برابري و كاربرد آن براي بيشتر كاركنان به‌گونه‌اي است كه انگيزش كاركنان تحت تأثير ميزان نسبي حقوق (و نيز مبلغ مطلق حقوق) قرار مي‌گيرد ولي هنوز بسياري از مسائل بدون جواب مانده است. براي مثال، آيا چگونه كاركنان در برابر علائم و نشانه‌هايي كه از تعارض بين گروه‌ها دريافت مي‌كنند عمل خواهند كرد؟

به‌طور مثال هنگامي كه اتحاديه، آنان را با گروه‌هاي ديگري مقايسه مي‌كند كه از نظر درآمد در وضع بسيار بهتري قرار دارند مديريت سازمان روي اقدامات اصلاحي كه صورت گرفته است تأكيد مي‌كند؟

چگونه كاركنان داده‌ها و ستاده‌ها را تعريف و محاسبه مي‌نمايند؟ آنان اين داده‌ها را چگونه باهم تركيب و چه وزن‌ها يا ضريب‌هايي به آن‌ها مي‌دهند كه با استفاده از آن‌ها جمع داده‌ها و ستاده‌ها را محاسبه مي‌كند. اين عوامل در طول زمان، كي و چگونه تغيير مي‌كنند؟

صرف‌نظر از اين مسائل، نظريه حقوق برابر همچنان مي‌تواند در صحنه ايجاد انگيزش شغلي نقش بسيار مهمي ايفا كند.

نظريه انتظار (Expectancy Theory)

نظريه انتظار از ويكتور روم، يكي از پذيرفته‌شده‌ترين توجيهاتي است كه درباره انگيزش مي‌شود. باوجوداين كه انتقادهاي زيادي بر آن واردشده است ولي نتيجه بيشتر تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام‌ شده نظريه فوق را تأييد مي‌كند.
در اصل در نظريه انتظار چنين استدلال مي‌شود كه گرايش به‌نوعي عمل يا اقدام در جهتي مشخص، در گرو انتظاراتي است كه پيامد آن مشخص بوده و نتيجه مزبور موردعلاقه عامل يا فاعل است.

اين نظريه شامل سه متغير يا رابطه مي‌شود. آن‌ها از اين قرارند:

۱-رابطه بين تلاش و عملكرد فرد. درجه يا ميزاني كه پاداش‌هاي سازماني مي‌توانند نيازها يا هدف‌هاي شخصي فرد را تأمين كنند و همچنين ميزان جذابيت يا جالب‌توجه بودن پاداش‌ها.

۲- رابطه بين عملكرد و پاداش. ميزان يا حدود باور فرد مبني بر اين‌كه سطح معيني از كار به نتيجه دستاورد يا پاداش موردنظر مي‌انجامد.

۳- رابطه بين پاداش و اهداف شخصي. از ديدگاه يا نظر فرد، مقدار كوشش يا تلاشي كه احتمالاً به عملكرد معيني مي‌انجامد.

باوجوداين كه اين نظريه اندكي مبهم و پيچيده است ولي واقعيت اين است كه تجسم آن چندان مشكل نيست. ميزان توليد موردنظر فرد، در هر زمان مشخص به هدفي خاص و پنداشت يا برداشت او از ارزش نسبي عملكرد (طي مسير خاصي كه به هدف مزبور مي‌انجامد) بستگي دارد.

در نمودار، نظريه انتظار به صورتي ساده ارائه‌شده است ولي از نظر مضمون يا محتوا چيزي كم ندارد. ميزان انگيزش شغلي براي انجام كار (تلاش) به اين موضوع بستگي دارد كه به باور او انجام و موفقيت در كار تا چه اندازه ميسر و ممكن است. اگر آن شخص به هدف بالا برسد (عملكرد) آيا پاداش مناسبي دريافت خواهد كرد و اگر قرار باشد اين پاداش به وسيله سازمان داده شود، آيا مي‌تواند هدف‌هاي فردي او را تأمين كرده و او را ارضا نمايد؟ چهار گام اصلي را كه در اين نظريه وجود دارند، مورد توجه قرار مي‌دهيم.

نخست، كار مزبور چه پاداش يا نتيجه‌اي براي فرد به بار مي‌آورد و انگيزش شغلي را تأمين مي‌نمايد؟

امكان دارد كه نتيجه كار مثبت باشد يعني به صورت حقوق، امنيت، اعتماد، مزاياي حاشيه‌اي، امكان استفاده از توانايي‌هاي ذهني و مهارت‌هاي فردي يا يافتن هم‌مشرب و متجانس (براي فرد) باشد. از سوي ديگر نتيجه كار مي‌تواند به صورت اضطراب رياست يا سرپرستي تند و خشن، ترس از عزل و اخراج از سازمان باشد.

نكته مهم اين است كه در اين مرحله، مسئله واقعيت مطرح نبوده و موضوع ذي‌ربطي به‌حساب نمي‌آيد. مسئله بسيار مهم چيزي است كه فرد آن را به عنوان نتيجه كار مي‌پندارد (بدون توجه به اين‌كه آيا چنين پنداشت يا ادراكي درست يا نادرست باشد). امكان دارد كه افراد نتايج كار را منفي تلقي كنند، مثل خستگي، ناكامي، استيصال و كسالت.

دوم، كاركنان پي آمدها و نتايج كار را تا چه اندازه مهم مي‌دانند؟

آيا به اين نتايج بار مثبت، منفي يا خنثي مي‌دهند؟ بديهي است كه اين مسئله جنبه دروني دارد و فرد به آن ارزش فردي و شخصيتي مي‌دهد يا از زاويه تأمين نياز و ارضاي انگيزش شغلي به آن نگاه مي‌كند. اگر پي آمد يا نتيجه كاري براي فرد اهميت داشته باشد يعني به آن بار مثبت بدهد در آن صورت او ترجيح كه آن را تأمين كند (البته در مقايسه با عدم انجام كار و نرسيدن به هدف مزبور). اگر افرادي نتيجه كار را منفي بدانند، در پي انجام آن برنخواهند آمد و ترجيح مي‌دهند كه به نتيجه آن نرسد. در اين ميان كساني هم هستند كه نتيجه كار را خنثي مي‌دانند.

سوم، براي اين‌كه فردي به اين نتيجه‌هاي مهم برسد، چه نوع رفتاري را بايد در پيش گيرد؟

اگر فرد به ‌وضوح نداند كه براي دستيابي به هدف مزبور چه كارهايي بايد بكند، در آن صورت احتمالاً نتايج حاصل بر عملكرد وي هيچ اثري نخواهد داشت. براي مثال؛ از نظر ارزيابي عملكرد، آيا مسئله «به صورتي عالي كار كردن» چه مفهومي خواهد داشت؟

چهارم، از شخصي درخواست انجام كاري مي‌شود، فرد مزبور شانس و اقبال خود را در انجام آن كار در چه حد مي‌داند؟

پس‌ازاين كه فرد، از نظر كنترل متغيرهايي كه تعيين‌كننده موفقيت مي‌باشند، خود را شايسته و صالح دانست، در اين صورت تو تا چه اندازه خود را موفق مي‌پندارد؟
ازاين‌رو، راز اصلي نظريه انتظار، در درك هدف‌هاي فردي و تشخيص رابطه بين تلاش و عملكرد، بين عملكرد و پاداش و سرانجام بين پاداش و تأمين هدف فرد نهفته است.
اگر نظريه انتظار را به عنوان يك نظريه اقتضايي بپنداريم، در آن صورت بايد گفت كه براي توجيه انگيزه‌هاي شغلي هيچ اصل كلي (در سطح جهاني) وجود ندارد. گذشته از اين اگرچه ما مي‌دانيم كه فرد در پي تأمين چه نيازي است ولي نمي‌توانيم مدعي شويم كه شخص مزبور چنين مي‌پندارد كه عملكرد عالي به‌طور حتم، به تأمين نيازهاي مزبور مي‌انجامد.

در بررسي برخي از مسئله‌هايي را كه ره‌آورد نظريه انتظار است بايد گفت كه:

نخست:در اين نظريه به مسئله پاداش توجه و تأكيد مي‌شود. درنتيجه بايد باور كنيم كه آنچه را كه سازمان به عنوان پاداش به فرد مي‌دهد هماهنگ با خواسته‌هاي فردي است و بنابراين نظريه‌اي است كه بر پايه منافع شخصي بنا نهاده شده است درحالي‌كه هر فرد در پي آن است كه هدف مورد نظر او به بهترين نحو ارضا گردد.
نظريه انتظار شكلي از محاسبه است، از نظر رواني نوعي از لذت‌جويي است كه در آن انگيزه‌هاي نهايي عمل انسان به صورت اوج لذت يا (كاهش درد و رنج) ابراز مي‌گردد.

دوم: ما بايد به مسئله جالب‌توجه بودن پاداش‌ها در انگيزش كاركنان دقت نماييم كه آن هم مستلزم درك و آگاهي از ارزشي است كه فرد به پاداش‌هاي سازمان مي‌دهد. ما مي‌خواهيم به فرد پاداشي بدهيم كه او به آن بار مثبت مي‌دهد.

سوم: در نظريه انتظار بر رفتارهاي مورد انتظار تأكيد مي‌شود. آيا شخص مزبور از آنچه مورد انتظار است آگاهي دارد و او چگونه ارزيابي خواهد شد؟ سرانجام نظريه مزبور به انتظارات مي‌پردازد. در اين نظريه موضوع واقعيت يا منطق يك مسئله ذي‌ربط نيست. عواملي چون انتظارات فرد از عملكرد، پاداش و نتايجي كه وي را ارضا (و هدف او را تأمين) مي‌كنند تعيين‌كننده ميزان كوشش وي خواهند بود يعني مقدار تلاش و كوششي كه وي خواهد كرد (و نه نتايج حاصل از تأمين هدف‌هاي مزبور).
آيا نظريه انتظار در تبيين انگيزش شغلي مؤثر واقع مي‌شود؟ اقداماتي كه در جهت قابل‌اعتماد نمودن اين نظريه صورت گرفته است در رابطه با روش، معيار و شيوه سنجش، چندان روشن نيست. در نتيجه بسياري از نتايج تحقيقاتي را كه در جهت تأييد يا رد اين نظريه منتشرشده است، بايد با احتياط مورد ملاحظه قرارداد.
نكته حائز اهميت اين است كه بيشتر تحقيقات نتوانسته‌اند روش را بدان گونه كه ارائه‌شده به‌كارگيرند. براي مثال؛ در اين نظريه پيشنهاد مي‌شود كه سطوح مختلف تلاش كه در شخص واحدي قرار دارد (تحت شرايط مختلف) مشخص شود ولي بيشتر كساني كه درصدد اجراي اين تحقيق برآمده‌اند آن را روي افراد مختلف آزموده‌اند. در مواردي كه اين نقض برطرف شده است، مسئله اعتبار و اعتماد نظريه انتظار در تبيين انگيزش شغلي تا حد زيادي تأييد شده است.

برخي از منتقدين بر اين باورند كه نظريه مزبور، كاربرد محدودي دارد و چنين استدلال مي‌كنند كه آن نظريه براي پيش‌بيني رفتار فرد از نظر اعتبار و اعتماد در موقعيت و يا وضعيتي از درجه بالايي برخوردار است كه در آن، رابطه بين تلاش و عملكرد و رابطه بين عملكرد و پاداش مطرح باشد (آن گونه كه فرد آن را مي‌پندارد). ازآنجاكه كمتر كسي چنين مي‌پندارد كه بين عملكرد و پاداش شغلي وي رابطه مستحكمي وجود دارد بنابراين نظريه مزبور بيشتر جنبه آرماني پيدا مي‌كند.

اگر قرار بود سازمان‌ها پاداش افراد را بر اساس عملكرد آن‌ها بدهند (و نه بر اساس معيارهايي چون سابقه خدمت، ارشديت، ميزان تلاش و سطح مهارت يا سختي كار) در آن صورت درجه قابليت اعتماد نظريه مزبور به مقدار زيادي بالا مي‌رفت. مي‌توان از انتقاد مزبور استفاده كرد و به جاي اين‌كه سعي شود نظريه مزبور بي‌اعتبار و غيرقابل‌اعتماد نشان داده شود، آن را تأييد كرد و اين موضوع را توضيح داد و يا آن را توجيه كرد كه چرا در بخش بزرگي از نيروي كار (در راه انجام مسئوليت‌هاي محوله) كوشش كمتري به عمل مي‌آيد.

تئوري ويژگي‌هاي شغل (Job Characteristics Theory)

هاكمن با همكاري اولدهام (Hackman and Oldham) با استفاده از نتايج مربوط به مطالعه تفاوت‌هاي فردي، تئوري ويژگي‌هاي شغل را ارائه داد. از نظر هاكمن و اولدهام حالات رواني حساس (Critical Psychological States) هسته اصلي تئوري را تشكيل مي‌دهند. به عقيده آن‌ها حالات مزبور نشان‌دهنده چگونگي واكنش و انگيزش شغلي فرد نسبت به وظيفه خود تحت تأثير

ويژگي‌هاي شغل است. آن‌ها حالات رواني حساس را به شرح زير تعريف كرده‌اند:

۱-معني‌دار بودن كار: ميزان معني‌دار بودن، باارزش بودن و غني بودن شغل كه فرد در عمل تجربه كرده است.
۲- پذيرش مسئوليت نتايج كار:درجه احساس مسئوليت و پاسخگويي فرد در برابر نتايج كاري كه انجام داده است.
۳- آگاهي از نتايج. درجه‌ي آگاهي مداوم فرد از چگونگي انجام مؤثر وظايف مربوط: اگر كاركنان اين حالت رواني را به‌اندازه كافي تجربه كنند، مي‌توان انتظار داشت كه نسبت به خود احساس خوبي داشته و برخورد مناسبي با شغل خود داشته باشند.

هاكمن و اولدهام همچنين عقيده داشتند كه حالات رواني حساس توسط پنج ويژگي شغل يا ابعاد اصلي شغل موجب انگيزش كاركنان مي‌شوند. اين ويژگي‌ها عبارت‌اند از:

۱-تنوع مهارت: درجه نيازمندي شغل به فعاليت‌هاي متنوع كه لازمه آن داشتن مهارت و استعدادهاي مختلف است.

۲- هويت شغل: درجه نيازمندي شغل به انجام يك كار مشخص؛ به عبارت ديگر، داشتن شغلي كه داراي آغاز و پايان و يك نتيجه ملموس باشد.

۳- مهم بودن شغل: ميزان اثر شغل بر زندگي يا كار ديگران، در همان سازمان يا در محيط خارج از سازمان.

۴- خودگرداني يا استقلال: درجه آزادي، استقلال و دخالت داشتن فرد در تنظيم جدول‌هاي كاري مربوط و انتخاب روش‌هاي انجام كار.

۵- بازخور:مقدار اطلاعاتي كه فرد مي‌تواند به‌طور مستقيم و روشن در مورد اثربخش بودن عملكردش كسب كند.

بر طبق اين نظريه انتظار مي‌رود كه تنوع، هويت و اهميت شغل بر معني‌دار بودن شغل خودگرداني يا استقلال بر قبول مسئوليت، نتايج كار و بازخور بر آگاهي از نتايج واقعي فعاليت‌ها و در نتيجه انگيزش شغلي اثر بگذارد.

در نهايت، حالات رواني حساس، مجموعه‌اي از پيامدهاي شخصي و كاري مانند انگيزش دروني بالا براي كار (به عبارت ديگر انگيزش دروني) كيفيت و رضايت بالا در كار و غيبت را مشخص خواهد كرد. بالأخره انتظار مي‌رود كه شدت نياز كاركنان به رشد، بر ساير اجزاي تئوري اثر بگذارد. يافته‌هاي اوليه هاكمن نشان مي‌دهد كه اگر نيازهاي مرتبه بالاي كاركنان قوي باشد، اثرگذاري خيلي شديد و در مواردي كه نيازهاي مرتبه بالاي كاركنان ضعيف باشد، اثرگذاري ضعيف خواهد بود.

هاكمن و اولدهام به منظور آزمون تئوري ويژگي‌هاي شغل، پرسشنامه ويژگي شناسي شغل يا JDS را معرفي كردند. اين پرسشنامه، ادراك فرد از ويژگي‌هاي شغل، حالات رواني مختلف، پيامدهاي شخصي و كاري و شدت نياز به رشد را مي‌سنجد. در اين تئوري شاخص بالقوه انگيزش يا MPS ) Motivating potential score) از فرمول زير محاسبه مي‌شود:

شاخص انگيزش بالقوه شغل- {۳/[ (تنوع مهارت+هويت+ مهم بودن). استقلال. بازخور]}

با استفاده از شاخص بالقوه يا MPS مي‌توان شاخص توان كل هر شغل را براي ايجاد انگيزش شغلي تهيه كرد؛ و به دنبال آن مي‌توان با استفاده از JDS شغل‌هايي كه توان انگيزشي بالا يا پاييني دارند را شناسايي كرد و شغل‌هايي كه MPS آن‌ها پايين است به منظور طراحي دوباره و افزايش توان انگيزشي آن‌ها معين و تفكيك نمود.

هاكمن توانست با همكاري ساتل راهنماي استفاده از تئوري را براي مديران و رهبران تهيه كند. بر اين اساس مدير يا رهبر در سازمان مي‌تواند اقداماتي مانند تشكيل واحدهاي طبيعي كار (قرار دادن وظايف مشابه هم در يك گروه)، انجام وظايف موجود و ايجاد يك وظيفه پيچيده‌تر، برقراري روابط مستقيم بين كاركنان و مشتريان، افزايش استقلال كاري كاركنان از طريق غني‌سازي شغل و گسترش مجاري بازخور را انجام دهد. فرض بر اين است كه انجام اين‌گونه اقدامات باعث افزايش شاخص انگيزش شغلي شغل (MPS) خواهد شد.

بسياري از سازمان‌هاي معتبر توانسته‌اند با به‌كارگيري راهنماي استفاده از اين تئوري و تطبيق آن با شرايط خاص خود و طراحي مشاغل، تغييرات لازم را اجرا كنند.

تحقيقات زيادي در زمينه‌ ديدگاه ويژگي‌هاي شغل در طراحي شغل به‌عمل‌آمده است. هرچند نتايج تحقيق‌هاي به‌عمل‌آمده به‌ندرت همبستگي عملكرد و ويژگي‌هاي شغل را مورد تأييد قرار داده‌اند اما عموماً اين تحقيقات تئوري ويژگي‌هاي شغل را تأييد كرده‌اند. البته نقاط ضعف متعددي نيز در تئوري شناسايي‌شده‌اند. نخست آن‌كه پرسشنامه شغل يا JDS همواره از اعتبار و دقت لازم برخوردار نيست. علاوه بر آن، نقش تفاوت‌هاي فردي به‌اندازه كافي در ارزشيابي‌هاي علمي مورد تأييد قرار نگرفته است و درنهايت به‌كارگيري راهنماي استفاده از تئوري به‌طور كامل واضح نبوده و مديران مجبورند براي ايجاد انگيزش شغلي و به‌كارگيري تئوري، حداقل بخشي از آن را تغيير دهند.

نبايد توانايي و فرصت را ناديده انگاشت

آقايان آلفا و بتا دو سال پيش مدرك كارشناسي خود را در آموزش و پرورش (آموزش ابتدايي) گرفتند. هر دو به عنوان معلم سال اول در دو ناحيه مختلف استخدام شدند. آقاي آلفا بلافاصله با چندين مشكل و سد و مانع روبه‌رو شد. وي با چهل‌ودو دانش‌آموز، آن هم در يك اتاق كوچك و كم‌نور و بدون هيچ وسيله يا امكاناتي كار مي‌كرد. در مقابل، آقاي بتا پانزده دانش‌آموز و يك معلم كمكي داشت كه هفته‌اي پانزده ساعت با او كار مي‌كرد و اتاقي مجهز و پرنور در اختيارش بود. او مي‌توانست براي تهيه برنامه‌هاي كلاسي به ميزان زيادي از كامپيوتر استفاده كند و رئيس مدرسه هم هيچ نوع كمك و تشويقي را دريغ نمي‌كرد. هيچ جاي شگفتي نيست كه در پايان نخستين سال، كار آقاي بتا به مراتب بهتر از آقاي آلفا بود.
داستان بالا بيانگر واقعيتي است كه غالباً ناديده انگاشته مي‌شود؛ يعني بودن يا نبودن منابع حمايتي تسهيلات و تشكيلات سازماني كه موجب تقويت يا تضعيف فرد در انجام وظيفه مي‌شود.

يكي از راه‌هاي شناخته‌شده و ساده براي انديشه در خصوص عملكرد كارگر يا كارمند اين است كه عملكرد وي را به عنوان تابعي از تعامل يا رابطه متقابل بين توانايي و انگيزش بپنداريم؛ يعني (f (A.M= عملكرد. در اين رابطه A نمايانگر توانايي و M نشان‌دهنده انگيزش شغلي است. اگر يكي از اين دو عامل نامناسب باشد، بر عملكرد اثر معكوس خواهد داشت.

براي مثال: با استفاده از اين رابطه، تحرك و سرعت عمل يك ورزشكار يا دانش‌آموز كه از نظر توانايي در حد عادي است ولي هميشه از رقيب بااستعداد و تنبل خود پيشي مي‌گيرد قابل توجيه است؛ بنابراين اگر بخواهيم عملكرد كارمند را به صورتي دقيق پيش‌بيني و توجيه كنيم بايد علاوه بر انگيزش كاركنان، هوش (استعداد يادگيري) و مهارت او را نيز موردتوجه قرار دهيم (معمولاً هوش و مهارت را تحت عنوان «توانايي» مي‌آورند) ولي باز هم بخشي از اين معما نامشخص است. ما بايد به اين معادله خود عامل فرصت براي عملكرد را نيز بيفزاييم كه در آن صورت معادله مزبور به شكل زير درمي‌آيد:
(f(A.M.o= عملكرد (Ability.Motivation.Opportunity)
باوجوداين كه ممكن است شخص خواهان انجام كاري بوده و توانايي آن را هم داشته باشند ولي امكان دارد مانع يا موانعي بر سر راه عملكرد قرار گيرند.

هنگامي كه درصدد برمي‌آييد تا اين موضوع را بررسي كنيد كه چرا عملكرد كارگر يا كارمند در سطحي نيست كه (به باور شما) بتواند بدان گونه عمل كند، بايد ابتدا محيط كار را مورد بررسي و تحقيق قرار دهيد و ببينيد كه آيا وي از هر نظر تجهيز و تأييد مي‌شود يا خير. آيا آن كارگر يا كارمند ابزار، مواد و وسايل لازم و كافي را در اختيار دارد يا خير. آيا شرايط كاري او مناسب است، همكارانش با وي همكاري لازم را دارند، قوانين و مقرراتي وجود دارد كه از او حمايت كند و آيا وقت كافي براي انجام يك كار خوب را دارد؟ بديهي است كه اگر در اين‌گونه از امور با مسئله يا مشكلي روبه‌رو باشد عملكرد وي رضايت‌بخش نخواهد بود.

تركيب نظريه‌هاي نوين انگيزش

در ميان تعداد زياد نظريه‌هاي انگيزش شغلي ، واقعيت اين است كه اين تعداد نظريه تأييدشده باعث ابهام و سردرگمي مي‌شود. چه خوب بود به جاي اين تعداد نظريه، تنها يك نظريه قابل‌اعتماد وجود داشت. از اين ‌رو مسئله كنوني ما در هم آميختن و در هم تنيدن اين نظريه‌هاست تا بتوان رابطه متقابل آن‌ها را با يكديگر فهميد.

اين الگو بر پايه الگوي ساده انتظار گذارده شده است. ما كار خود را از اين نقطه آغاز مي‌كنيم كه فرصت مي‌تواند منجر به افزايش يا كاهش ميزان تلاش فرد شود. با نظريه انتظار مي‌توان پيش‌بيني كرد كه اگر فرد چنين گمان برد كه بين تلاش و عملكرد، عملكرد و پاداش و پاداش و تأمين هدف شخصي، رابطه مستحكمي برقرار است بيش‌ترين تلاش را خواهد كرد.
هر يك از اين روابط به نوبه خود تحت تأثير عوامل مشخصي قرار مي‌گيرند. براي اين‌كه تلاش به عملكرد خوبي منجر شود، فرد بايد توانايي لازم را براي عمل داشته باشد و سيستم ارزيابي كه بدان وسيله عملكرد فرد را مي‌سنجد، منصفانه و عيني (بدون اعمال نظر مشخصي) در نظر گرفته شود.

اگر فرد گمان برد كه به عملكرد (و نه سابقه خدمت، ارشديت، پارتي‌بازي يا معيار ديگري) پاداش داده مي‌شود، در آن صورت مي‌توان مدعي شد كه بين عملكرد و پاداش رابطه مستحكمي برقرار است. اگر نظريه ارزيابي شناخت به صورت كامل قابل اعتماد باشد (در محل كار يا در سازمان) در آن صورت مي‌توان پيش‌بيني كرد كه اگر پاداش بر پايه عملكرد گذارده شود انگيزه ذاتي فرد كاهش خواهد يافت. رابطه بين پاداش و هدف، آخرين حلقه زنجيره نظريه انتظار است. در اين مقطع نظريه اي – آر – جي نقش خود را ايفا مي‌كند. انگيزش شغلي بايد چنان زياد باشد تا پاداشي كه فرد براي عملكرد عالي خود دريافت مي‌كند (و بدان وسيله نياز اصلي وي ارضا مي‌شود) با هدف‌هاي فردي او سازگاري داشته باشد.

در الگوي مزبور دو نظري برابري و نياز به پيشرفت و تقويت هم گنجانيده شده است. كسي كه در خود احساس نياز شديدي به پيشرفت مي‌كند به وسيله ارزيابي سازمان از عملكرد او يا پاداشي كه سازمان از اين بابت به وي مي‌دهد تحريك نمي‌شود (به ‌بيان‌ديگر اين عوامل موجب انگيزش شغلي وي نخواهند شد)؛ ازاين‌رو كساني كه در خود احساس نياز شديدي به پيشرفت مي‌كنند با بلندپروازي و تلاش به هدف‌هاي فردي مي‌رسند. اين‌گونه افراد تا زماني كه به انجام كاري مشغول هستند، داراي مسئوليت شخصي و خطر كردن متوسط‌اند و نتيجه عملكردي هم كه به آنان داده مي‌شود تحت تأثير انگيزه يا پويايي دروني خواهد بود؛ بنابراين رابطه موجود بين تلاش – عملكرد، عملكرد- پاداش يا پاداش – هدف درباره آن صدق نخواهد كرد.

با شناسايي يا توجه به اين موضوع كه انگيزش در سازمان و پاداش‌هاي سازمان موجب تقويت عملكرد فرد مي‌شود، وارد نظريه تقويت رفتار مي‌شويم. اگر مديريت سازمان سيستم پاداش را به‌گونه‌اي طرح‌ريزي كرده باشد كه به نظر كاركنان از بابت عملكرد خوب، پرداخت‌هاي خوبي صورت گيرد، در آن صورت پاداش باعث تقويت خواهد شد و آنان تشويق مي‌شوند كه كماكان عملكرد خوبي ارائه دهند. همچنين در صحنه نظريه برابري، پاداش نقش اصلي را ايفا مي‌كند. افراد، پاداش‌هاي (دستاوردهاي) خود را كه در سايه ستاده‌ها به دست مي‌آورند با نسبت بين داده‌ها و ستاده‌هاي ديگران مقايسه مي‌كنند و نابرابري‌ها بر ميزان تلاش اثر خواهد گذاشت.

سرانجام ويژگي‌هاي شغل بر انگيزش شغلي اثر مي‌گذارند. نخست، كارهايي كه از نظر انگيزش نمره بالايي مي‌گيرند، احتمالاً به عملكردهاي واقعي و عالي‌تر مي‌انجامند؛ بنابراين كارهاي پيچيده باعث تقويت رابطه بين تلاش و عملكرد مي‌شوند. دوم، كارهايي كه از نظر انگيزش ن�
برچسب: بازاريابي+ فروش+تحقيقات بازار+ مذاكره + اموزش +تحقيق،
ادامه مطلب

امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ساعت: ۱۰:۰۱:۰۸ توسط:روح اله آرزو موضوع: نظرات (0)

آموزش شبكه سازي حرفه اي توسط روح اله آرزو


آموزش شبكه سازي حرفه اي توسط روح اله آرزو

مدير عامل و بنيانگذار شركت hello business

شبكه سازي حرفه اي: چگونه مي توان در شبكه هاي شخصي اثرگذار و ماهر بود؟

شبكه سازي حرفه اي امروزه از اهميت بالايي برخوردار است. روزهاي خوب گذشته را به ياد داريد كه از طريق آگهي‌هاي استخدامي در روزنامه‌ها دنبال كار مي‌گشتيم؟ شايد باورش سخت باشد، به‌خصوص با توجه به اينكه به گفته‌ جان بنت، رئيس مدرسه‌ كسب‌و‌كار مك‌كال، ۷۰درصد مشاغل از طريق روابط شخصي پيدا مي‌شود.

خواه در تلاش باشيد تا حرفه‌ شخصي خود را توسعه دهيد، خواه به دنبال ايجاد روابط تجاري جديد باشيد، اهميت ايجاد ارتباطات شخصي آفلاين بيشتر شده است؛ چراكه ايجاد رسانه هاي اجتماعي آنلاين به يك هنجار تبديل شده است.

ايجاد شبكه يا شبكه سازي حرفه اي واژه متداولي است كه بسياري از ما رابطه خوب يا بد جدي با آن داريم. مطمئناً همه ما مي‌خواهيم شبكه خود را از طريق ملاقات‌كردن با افراد جديد گسترش دهيم، ولي حقيقتاً ملاقات با آن‌ها مي‌تواند تجربه‌ نامناسبي باشد.

دنياي وب راه‌هاي مختلفي پيش پاي ما گذاشته است تا شبكه‌سازي ناراحت‌كننده را دور بزنيم. طبق بررسي‌هاي انجام‌شده، ۴۰درصد مردم احساس راحتي بيشتري براي ايجاد تعامل با ديگران به‌صورت آنلاين دارند. اگرچه در ايجاد ارتباط با افراد جديد به‌صورت آنلاين ممكن است كمتر نگراني ايجاد شود، چنانچه مي‌خواهيد روابط قوي با سرمايه‌گذاران، مديران، كاركنان، شركا، مربيان و مشتريان ايجاد كنيد، شبكه سازي حرفه اي رو در رو، مهارتي فوق‌العاده ارزشمند است.

روح اله آرزو مدير عامل و بنيانگذار  شركت hello business در اين مقاله به شما كمك ميكند كه اين شرايط رو در رو ناراحت‌كننده را مديريت كنيد:

بنابراين دفعه بعدي كه وارد اتاقي از ارتباطات بالقوه مي‌شويد، احساس خواهيد كرد كه براي ايجاد روابط مناسب آماده هستيد.

A-چگونه به‌صورت مؤثر شبكه سازي حرفه اي كنيم:

۱٫ اهداف مشخصي را در ذهنتان داشته باشيد

۲٫ تعدادي موضوع خوب و مرتبط براي شروع گفت‌وگو داشته باشيد

۳٫ خود را به فردي معرفي كنيد كه جايگاهش از شما بهتر است

۴٫ از افراد سؤالاتي درباره وضعيتشان بپرسيد

۵٫ از افراد تقاضا كنيد، اما صريحاً نشان دهيد كه درخواستتان متقابلاً سودمند است

۶٫ گفت‌وگو را محترمانه خاتمه دهيد

۱٫ اهداف مشخصي را در ذهنتان داشته باشيد

دفعه بعد كه به يك رويداد مي‌رويد، از خودتان بپرسيد: «مي‌خواهم چه كسي را ملاقات كنم و چرا؟» پلتفرم‌هاي ثبت‌نام در رويدادهاي خاص، فهرست شركت‌كنندگان رويداد را در صفحه‌ ثبت‌نام نشان مي‌دهند. اگر فهرست مهمانان رويداد موجود بود، آن را بررسي كنيد. آيا نام اشخاص يا شركت‌هايي را مي‌بينيد كه اميدوار هستيد با آن‌ها ارتباط برقرار كنيد؟ بسيار خب، حالا به پروفايل لينكدين مهمان يا مهمانان مورد نظر خود نگاهي بيندازيد تا راجع به آن‌ها اطلاعات بيشتري كسب كرده و بتوانيد آن‌ها را در اين رويداد پيدا كنيد.

من افراد بزرگ زيادي را در رويدادهاي مختلف ملاقات كرده‌ام كه از آن زمان به چهره‌هايي آشنا در رويدادهاي صنايع ديگر تبديل شده‌اند. آيا اين ارتباطات اهميت ندارند؟ خير. اما اي كاش وقت بيشتري را صرف يافتن ارتباطات هدفمندتر مي‌كردم؟ بله.
براي مثال، فرض كنيد شما مدير ارشد بازاريابي يك كسب‌و‌كار موفق درزمينه‌ فروش لوازم صنعتي هستيد. كسب‌و‌كار شما مي‌تواند از پيداكردن مشتريان بالقوه جديد منتفع شود؛ پس شما بايد راه مناسبي براي ايجاد روابط بازاريابي مشترك پيدا كنيد تا بتوانيد به مشتريان بالقوه جديد برسيد. اگر اين‌طور باشد، ممكن است بخواهيد بخشي از وقت خود را در رويدادها صرف پيدا‌كردن افرادي كنيد كه كسب‌و‌كار آن‌ها مكمل كسب‌و‌كار شماست و مي‌توانيد روابطي با آن‌ها تشكيل دهيد كه به ايجاد فرصت‌هايي براي بازاريابي مشترك منجر شود.

آيا مي‌خواهيد مردم آگاهي بيشتري درباره پروژه‌ جديدي كه مي‌خواهيد شروع كنيد داشته باشند؟

آيا مي‌خواهيد با يكي از رهبران صنايع ملاقات كنيد كه مي‌تواند مربي ارزشمندي برايتان باشد؟

آيا مي‌خواهيد در شركت خودتان نيروي جديد جذب كنيد؟

تعريف هدفي روشن و مشخص در ذهن باعث مي‌شود با ابهامات كمتري براي شبكه سازي حرفه اي روبه‌رو شويد كه درنهايت به افزايش اثربخشي ارتباطات نيز منجر مي‌شود.

۲٫ تعدادي موضوع خوب و مرتبط براي شروع گفت‌وگو داشته باشيد

نزديك‌شدن به گروهي بزرگ يا كوچك مي‌تواند ترسناك باشد؛ اما با رويكرد مناسب مي‌توانيد به گفت‌وگوهاي موجود بپيونديد يا گفت‌وگوي خودتان را با موفقيت شروع كنيد. با معرفي خودتان به شخصي كه او نيز فقط پرواز مي‌كند و به دنبال هم‌صحبت مي‌گردد، اوقات خوبي را براي خودتان رقم بزنيد.

در ابتدا، روندها و اخبار مربوط به صنعت مورد نظرتان را مطالعه كنيد تا براي شركت در گفت‌وگو آماده شويد و افكار و نظريات ديگران را نيز درباره موضوعاتي كه براي هر دوي شما جالب است، جويا شويد. اين مسئله به‌ويژه در صورتي كه در رويدادي خارج از صنعت خودتان شركت كنيد، اهميت دارد. در گذشته به چند اسپانسر، ازجمله شركتي حقوقي، براي سازمان‌دهي يك رويداد بازاريابي و فناوري كمك كردم. آن‌ها در ابتدا براي برقراري ارتباط با كسي خارج از حوزه تخصص خود مردد بودند؛ اما با بررسي چند وبلاگ برجسته و پيگيري اخبار مربوطه، احساس اطمينان بيشتري پيدا كردند تا با بازاريابان ملاقات كنند و ارتباطات ارزشمندي هم آن شب برقرار كردند.

اولين ارتباط شما در يك رويداد، راه ورودي شما براي ملاقات با افراد بيشتر است. آن‌ها ممكن است دوستاني داشته باشند كه مي‌توانند آن‌ها را به شما معرفي كنند يا ممكن است شما تصميم بگيريد كه گروه‌هاي بزرگ‌تري به اتفاق هم تشكيل دهيد.
براي برقراري ارتباط با هر كسي كه در ابتدا به آن‌ها نزديك مي‌شويد، تعدادي موضوع خوب و مشخص براي شروع گفت‌وگو در ذهن داشته باشيد تا به اتفاق آن‌ها بحث را جلو ببريد.

۳٫ خود را به فردي معرفي كنيد كه جايگاهش از شما بهتر است

بعضي اوقات با اميد بسياري براي ملاقات با مثلاً مديرعامل شركتي كه او را تحسين مي‌كنيم يا مؤلف كتابي كه باعث شده مسير حرفه‌اي خود را آغاز كنيم، به رويدادهاي شبكه سازي حرفه اي وارد مي‌شويم. خيلي هيجان‌زده هستيد كه جاي آن‌ها باشيد، اما ناگهان آن‌ها را در آن طرف اتاق مي‌بينيد و دستپاچه مي‌شويد. دست و پاي خودتان را گم مي‌كنيد و چه كسي مي‌داند، شايد حتي كمي هم عرق مي‌كنيد.

پس چطور مي‌توانيد گفت‌وگويي موفقيت‌آميز با اين افراد داشته باشيد، بدون آنكه مثل احمق‌ها رفتار كنيد؟

اول از همه مطمئن شويد كه هدف داريد. شروع گفت‌وگو با آن‌ها براي اينكه بگوييد عاشق كارشان هستيد يا رويكرد آن‌ها در كسب‌و‌كار را تحسين مي‌كنيد، چندان نظر آن‌ها را جلب نخواهد كرد. درحقيقت، بيشتر احتمال دارد كه فقط يك «تشكر» ساده از شما بكنند. در نظر داشته باشيد كه چه چيزي در اين شخص با شما در هم پيچيده و آن را با كار، پروژه‌ها يا فلسفه خودتان گره بزنيد.
با اعتماد به نفس به آن‌ها نزديك شويد و خود را نه به‌عنوان طرف‌دار، بلكه به‌عنوان فردي برابر (چون همين‌طور هم هست) معرفي كنيد و چيزي بگوييد كه بتوانند با شما ارتباط برقرار كنند. مثلاً بگوييد كه برنامه‌هاي شما براي بازاريابي درون‌گرا در شركت‌هاي غيرانتفاعي، به من در شغل قبلي‌ام كمك كرد، اما مي‌خواهم وارد صنعت داروسازي شوم. اگر جاي من بوديد، رويكرد بازاريابي درون‌گراي خود را تغيير مي‌داديد؟ به ياد داشته باشيد كه شما اين شخص را تحسين مي‌كنيد؛ زيرا براي رهبري فكري آن‌ها احترام قائل هستيد.

نكته :با گفت‌وگويي جذاب، جالب و مرتبط، به آن‌ها فرصت دهيد شما را نيز تحسين كنند.

۴٫ از افراد سؤالاتي درباره وضعيتشان بپرسيد

ما اغلب با كسي ملاقات مي‌كنيم و نام، شركت، عنوان شغلي و محل دوران كودكي خود را در عرض حدود سه دقيقه عوض مي‌كنيم. سپس لبخند مي‌زنيم، به زمين نگاه مي‌كنيم و چيزي مثل «من از پيراهنت خوشم مي‌آيد» را به زبان مي‌آوريم.
وقتي اين خوش‌و‌بش‌كردن تمام شد، ممكن است بحث به‌خوبي پيش نرود. من ياد گرفته‌ام كه خود افراد را به موضوع گفت‌وگو تبديل كنم. يك بار در رويدادي در آستانه سكوت ناخوشايندي بودم، ولي وقتي به پروژه‌اي اشاره كردم كه زماني روي آن كار مي‌كردم، با اصل «راجع به آن با من حرف بزن» آشنا شدم. بعد از آن، نه‌تنها تحت‌تأثير نشانه‌هاي تصادفي اين شخص قرار گرفتم كه به حرف‌زدن ادامه دهم، بلكه باعث كنجكاوي او نيز شدم.

ممكن است فكر كنيد اگر تمام وقت درباره آن‌ها صحبت كنيم، چگونه مي‌توانم ارتباط برقرار كنم؟ نشان‌دادن علاقه و توجه واقعي به شخص ديگري مي‌تواند چيز بيشتري درباره شما، در مقايسه با حرف‌زدن درباره خودتان به طرف مقابل بگويد.
علاوه بر اين، اگر شخصي رفتار متقابل نداشته باشد و شما را ترغيب كند بيشتر درباره خودتان حرف بزنيد، احتمالاً آن‌ها گزينه مناسبي براي شروع ارتباطي ارزشمند نيستند.

نكته :دفعه بعدي كه مي‌خواهيد گفت‌وگو كنيد، از طرف مقابل بخواهيد بيشتر درباره خودش حرف بزند؛ در نتيجه نكاتي را در حين گفت‌وگو خواهيد يافت كه مي‌توانيد با استناد به آن‌ها صحبت را ادامه دهيد.

۵٫ از افراد تقاضا كنيد، اما صريحاً نشان دهيد كه درخواستتان متقابلاً سودمند است

نكته برجسته رويدادهاي شبكه سازي حرفه اي كه همه ما درباره آن خيال‌بافي مي‌كنيم، داشتن تبادلي واقعي و محكم است كه كسب‌و‌كار يا حرفه‌ ما را به جلو خواهد برد. شايد اين نوعي پيشنهاد شغلي، جذب سرمايه‌گذار يا به‌زمين‌نشستن هواپيماي مشتري باشد كه ماه‌ها منتظرش بوده‌ايد.
اين نكته برجسته هر چه باشد، قرار نيست كه در دامان ما بيفتد. مي‌توانيم مسير درست را براي لحظه مهم و بزرگ در پيش بگيريم، ولي زماني فرا مي‌رسد كه بايد دست به كار شويم و آنچه مي‌خواهيم، محكم به زبان بياوريم.

چگونه مي‌توانيم بدون اينكه مهاجم و متجاوز به نظر برسيم اين كار را انجام دهيم؟

جوابتان به اين سؤال متداول در مصاحبه شغلي را در نظر بگيريد: «چرا بايد از بين داوطلبان مختلف شما را استخدام كنيم؟» شما جوابي درست، مختصر، فروتنانه و مثال‌زدني داريد كه چرا فرد مناسبي براي اين كار هستيد. رويكردتان براي به‌دست‌آوردن آنچه از شبكه سازي حرفه اي مي‌خواهيد، آنقدرها هم متفاوت نيست، به‌جز اينكه بيان انعطاف‌پذيري‌ مهم است.
مدير ارشد عملياتي (COO) فيس‌بوك، شريل سندبرگ، در كتاب خود به زماني اشاره مي‌كند كه خانمي با پرسيدن درباره مشكلات اصلي كسب‌و‌كارش و اينكه چگونه مي‌تواند آن‌ها را برطرف كند، از او درخواست كار كرد. اين تركيب انعطاف‌پذيري و اعتماد‌به‌نفس در انجام كارها، روشي زيركانه براي بيان‌كردن سؤال بزرگ بعدي شماست.

نكته :درباره چيزي كه مي‌خواهيد قاطع باشيد، اما به‌وضوح نشان دهيد كه آنچه مي‌خواهيد متقابلاً سودمند است.

۶٫ گفت‌وگو را محترمانه خاتمه دهيد

بايد به ياد داشته باشيد كه شبكه سازي حرفه اي مانند دوستيابي باشتاب نيست. هدف اين نيست كه تا حد ممكن با افراد بيشتري ملاقات كنيد، بلكه هدف اين است كه بتوانيد ارتباطات ارزشمندي برقرار كنيد. همان‌طوركه نبايد در گفت‌وگو عجله كنيد، مواقعي هم وجود دارد كه بايد گفت‌وگو را خاتمه دهيد. مهم نيست كه طرف مقابل با حرف‌زدن درباره چه موضوعي به شما اجازه حرف‌زدن نمي‌دهد يا وقتتان را تلف مي‌كند، بايد محترمانه گفت‌وگو را تمام كنيد.

اگر وقفه‌اي در گفت‌وگو وجود دارد، بگوييد: «لطفاً مرا در جريان بگذاريد كه اين پروژه چگونه پيش مي‌رود، دوست دارم آن را ببينم و بشنوم كه چگونه به نتيجه مي‌رسد.» اين نشان خواهد كه حواستان هست و اگرچه گفت‌وگو در اين لحظه خاتمه مي‌يابد، آن‌ها احساس اهانت نمي‌كنند. يا از آن‌ها بپرسيد: «آيا امشب كسي از بچه‌هاي شركت را ديده‌ايد؟ مي‌خواستم با آن‌ها گپ بزنم.» اين نشان مي‌دهد كه گسترش‌دادن شبكه‌ روابط برايتان مهم است. در آينده، اگر لازم شد از گفت‌وگويي رنج‌آور خارج شويد، بحث را در همان لحظه خاتمه دهيد؛ ولي طوري رفتار كنيد كه انگار مي‌خواهيد بعداً گفت‌وگو را ادامه دهيد.

گاهي افرادي را در رويدادها ملاقات مي‌كنيم كه علاقه و توجه ما را برمي‌انگيزند. با وجود اينكه پروژه، دوستان مشترك يا رويدادهايي در آينده براي ايجاد ارتباط با آن‌ها نداريد، اما هرگز نمي‌دانيد كه ممكن است در آينده از چه كسي توصيه يا راهنمايي بخواهيد.
براي مثال: يك بار با مديرعامل يك شركت بازاريابي ويدئويي كوچك در رويدادي ملاقات كردم. با وجود اينكه در اين حوزه كار نمي‌كردم، احساس كردم در طول گفت‌وگو با هم ارتباط داريم. او گفت كه پسرش به‌تازگي در دانشگاهي قبول شده است كه من زماني آنجا درس مي‌خواندم. ما از طريق لينكدين با هم در ارتباط بوديم و به او گفتم كه اگر پسرش سؤالي درباره شروع تحصيلات در دانشگاه داشته باشد، مي‌تواند از من بپرسد.

B-شبكه سازي و شبكه هاي اجتماعي ديجيتال

حتماً مي‌توانيد حدس بزنيد كه در اين شرايط، ظهور و توسعه نرم افزارهاي شبكه هاي اجتماعي چگونه توانستند مورد استقبال علاقه‌مندان به شبكه سازي قرار بگيرند.

به نظر مي‌رسيد همه‌ي آن‌چه براي شبكه سازي حرفه‌اي و شبكه سازي شخصي و ايجاد رابطه عاطفي و برندسازي و توسعه ارتباطات لازم بود، با هزينه‌اي بسيار اندك و نزديك به صفر، در اختيار همگان قرار گرفته است.

توسعه رسانه ها و پلتفرم هاي اجتماعي پيامدهاي مثبت و منفي بسياري در حوزه‌ي شبكه سازي داشت.

پيامد مثبت: كاهش و كم‌رنگ شدن موانع و هزينه‌هاي شبكه سازي

پيامد منفي: كم توجه شدن به مهارت‌ها و آموزش‌هاي مورد نياز در زمينه شبكه سازي

C-تفاوت بين بازاريابي، شبكه‌سازي و فروش چيست؟

بازاريابي، فروش و شبكه‌سازي همگي با يكديگر در ارتباط هستند. مانند بنزين، موتور ماشين و فرمان ماشين كه هر سه به گونه‌اي به هم مربوط مي‌شوند و اگر كيفيت و كارايي هركدام بالا باشد در عملكرد بهتر خودرو تاثيرگذار خواهد بود. فروش، بازاريابي و شبكه‌سازي زماني‌كه در كنار يكديگر قرار مي‌گيرند، قدرت بيشتري خواهند داشت. هرچه ما از شبكه ارتباطي حرفه ‌اي‌ تري برخوردار باشيم، مي‌توانيم تيم بازاريابي قوي‌تري را تشكيل بدهيم و كمپين‌هاي متنوع و اثربخش بيشتري را طراحي كنيم و هرچه كمپين‌هاي موفق بيشتري داشته باشيم، به همان نسبت كار تيم فروش نيز راحت‌تر خواهد بود و مي‌توانند فروش بيشتري را براي يك سازمان به ارمغان بياورند.

براي شفافيت بيشتر لازم است تا بدانيم كه واژه فروش فقط براي يك محصول فيزيكي و يا يك خدمت به كار نمي‌رود، ممكن است شما براي يك خيريه كمك مالي جمع كنيد، در اين راه مي‌توان گفت كه شما ايجاد حس خوب را به افرادي كه كمك مي‌كنند مي‌فروشيد.

حال بايد به اين سوال جواب دهيم كه تفاوت بين بازاريابي، شبكه‌سازي و فروش چيست و سپس ببينيم كه پاسخ اين پرسش، چه كمكي به ما در راستاي تشكيل شبكه ارتباطي حرفه‌ اي خواهد كرد.

بازاريابي:

همه چيز با ماركتينگ يا بازاريابي آغاز مي‌شود. كمپين‌هايي متمركز با هدف جمع‌آوري مخاطب، افزايش آگاهي از برند و تحقيقات بازار همگي در قسمت بازاريابي جاي مي‌گيرند كه براي رسيدن به اين اهداف از روش‌هاي مثل تبليغات در فضاي آنلاين، طراحي و پخش بروشور، اجاره بيلبورد در فضاي شهري و … استفاده مي‌شود.

روح اله آرزو مدير عامل و بنيانگذار  شركت hello business در اين مقاله به شما كمك ميكند.

امروزه داشتن يك تيم فعال بازاريابي بسيار سخت و پرچالش و پرهزينه و بسيار زمانبر و نيازمند مهارت هاي لازم است.شركت ما تمام اين خدمات را به راحتي تنها با ثبت يك درخواست در كمترين زمان و كمترين هزينه براي شما با بهترين و جديدترين راهكارها انجام خواهد داد.

شبكه‌سازي:

مرحله دوم شبكه‌سازي است. در مرحله بازاريابي وسعت همه چيز بالاست و حجم افراد و شركت‌هايي كه تبليغات شما را مي‌بينند زياد است. اما در مرحله شبكه‌سازي از اين وسعت و حجم بالا كاسته شده و همه چيز بر روي افراد متمركز مي‌شود. همچنين ديگر نبايد براي سازمان‌ها و رسانه‌هاي مختلف آنچنان اهميتي قائل شد. در اين مرحله شما بايد به انسان‌هايي وصل شويد كه با احتمال بيشتري نسبت به مرحله بازاريابي محصول شما را بخواهند. اگر قصد داشته باشيد محصولتان را به سازمان‌ها بفروشيد نيز نياز است تا به افراد پر نفوذ آن سازمان متصل شويد. در واقع شما به يك سازمان متصل نمي‌شويد، بلكه به افراد شاغل در آن سازمان متصل مي‌شويد.

فروش:

مرحله آخر يا همان فروش كاملا وابسته به دو مرحله قبلي ‌است. در اين مرحله شما هرچه را كه هنگام بازاريابي و شبكه‌سازي كاشته بوديد برداشت خواهيد كرد و هرچه بازاريابي و شبكه‌سازي را بهتر انجام داده باشيد، مي‌توانيد محصولتان را راحت تر به مشتريان بالقوه بفروشيد. در اين مرحله شما با افرادي كه در مرحله شبكه‌سازي ارتباط برقرار كرده بوديد، مذاكره مي‌كنيد و به بعضي از آن‌ها محصولتان را مي‌فروشيد. در نتيجه هرچه شبكه ارتباطي حرفه ‌اي تري داشته باشيد و هرچه به طور گسترده‌تري شبكه‌سازي كرده باشيد، مرحله فروش را آسان‌تر به پايان خواهيد رساند. نكته كليدي اين است كه خيلي وقت‌ها سازمان‌ها مرحله شبكه‌سازي را كم‌ اهميت قلمداد كرده و مستقيما وارد مرحله فروش مي‌شوند. اين كار ريسك اينكه شما فقط وقتتان را اتلاف كنيد و چيزي را به فروش نرسانيد بالا مي‌برد.

D-اشتباهات رايج در شبكه‌سازي:

خيلي وقت‌ها اشتباهاتي خيلي كوچك و بلامورد اثر تمام كارهاي قبلي شما را در شبكه سازي از بين مي‌ببرد و زحمت‌هاي شما را نقش بر آب مي‌كند. نكاتي است كه ما به هيچ‌وجه نبايد سمت آن‌ها برويم و چنين اشتباهاتي را در شبكه‌ سازي تجاري مرتكب شويم:

1- زياده‌گويي

يكي از نكاتي كه نشان مي‌دهد شما با اهميت شبكه ‌سازي آشنا نيستيد، زياده‌گويي است. اينكه شما از دست‌آوردها و نكات مثبت رفتاري خود و نكاتي اين‌چنيني علي‌الخصوص در ابتداي شكل‌گيري رابطه صحبت كنيد، فقط منجر به سر رفتن حوصله شخص مقابل مي‌شويد. در نظر داشته باشيد همان‌طور كه شما قصد داريد افرادي را در شبكه خود جاي دهيد، شما نيز در شبكه افراد ديگر جاي خواهيد گرفت و اين يك ارتباط دو طرفه است. احتمالا اگر كسي سمت شما بيايد و به تعريف و تمجيد از خودش بپردازد و گزافه‌گويي كند، حوصله شما سر مي‌رود، پس اين حق را به ديگران بدهيد كه آن‌ها نيز حوصله‌ي شنيدن صحبت‌هاي طولاني شما را نداشته باشند.

2- تملق و چاپلوسي

به هيچ عنوان براي نزديك شدن و ايجاد رابطه با ديگران، مجيز آن‌ها را نگوييد. مي‌توان چاپلوسي كردن را از اشتباهات رايج شبكه ‌سازي تجاري قلمداد كرد. البته اشكالي ندارد كه از طرف مقابلتان تعريف كنيد، اما اين تعريف كردن نيز اصول خاص خودش را دارد و نبايد هر تعريفي را انجام داد. اگر قصد داريد از ديگران تعريف كنيد اشكالي ندارد. اما اين تعريف بايد بسيار دقيق و منحصر به فرد باشد. به طوري كه هيچكس از آن شخص چنين تعريفي نكرده باشد. بايد از تعاريفي كه شامل صفاتي كلي باشند پرهيز كرد. مثلا شما چقدر مهربان هستيد يا تو چقدر خوشگل و زيبايي، نتيجه عكس دارد و به هيچ وجه توصيه نمي‌شود.

3- سراغ خط قرمزها نرويد.

براي باز كردن بحث، ادامه‌ي صحبت و معاشرت كردن، موضوعات زيادي هستند كه مي‌توانيد به صحبت درباره آن‌ها بپردازيد. سعي كنيد تا حد امكان از صحبت‌هاي سياسي، عقيدتي، قوميتي و به طور كلي مباحثي كه مي‌تواند حساسيت برانگيز باشد دوري كنيد.
اگر احيانا طرف مقابل نيز بحث را به اين حوزه‌ها ربط داد سعي كنيد خيلي هوشمندانه از كنارش رد شويد و مثلا اگر از شما پرسيدند در انتخابات پيش رو به چه كسي راي مي‌دهيد يا اميدواريد كه چه كسي انتخاب شود؟ شما مي‌توانيد در جواب بگوييد كه اميدواريد هركسي كه كارنامه بهتري دارد انتخاب شود. همچنين اگر كسي در مورد اخلاقيات مردم يكي از شهرها نظر شما را جويا شد، مي‌توانيد بگوييد كه به هر حال انسان‌ها با يكديگر تفاوت‌هايي دارند و همين تفاوت‌ها باعث زيباتر شدن زندگي مي‌شود.

4- حس سوء استفاده را القاء نكنيد.

درست است كه اهميت شبكه ‌سازي بسيار زياد است و ايجاد ارتباط با خيلي از افراد براي گسترش شبكه خودمان است. اما نبايد تنها هدف ما گسترش شبكه شخصي و كمك گرفتن از ديگران باشد. ايجاد روابط دوستانه بين شما و افرادي كه در شبكه شما قرار مي‌گيرند نيز اهميتي فراوان دارد.

E-مزاياي شبكه سازي حرفه‌اي

شبكه سازي حرفه‌اي مي‌تواند در جنبه‌هاي مختلف شغل شما، نقش داشته باشد. موارد زير، از مزاياي داشتن يك شبكه حرفه‌اي است.

1. كمك به يافتن كانديداهاي خوب موقعيت شغلي

اگر در نقش مديريتي هستيد و به دنبال استخدام كارمند جديد هستيد، اين شبكه‌ها مي‌تواند به شما كمك كند كه استعداد‌هايي را كشف كنيد كه تا به حال آنها را نديده‌ايد.

2. آموزش در رابطه با يافتن شغل جديد

اگر تصميم داريد موقعيت شغلي خود را ترك كنيد و يا آن را ترك كرده‌ايد، و به دنبال كار جديدي مي‌گرديد. شبكه‌هاي حرفه‌اي به شما كمك مي‌كند تا روند انتخاب شغل، تسهيل گردد. افراد موجود در اين شبكه‌ها مي‌توانند شغل‌هاي مرتبط با تحصيلات شما را آماده كرده و به شما پيشنهاد دهند.

3. ارائه مشاوره تخصصي

 

روح اله آرزو مدير عامل و بنيانگذار  شركت hello business در اين مقاله به شما كمك ميكند، كه از مشاوران عضو شبكه مديران hello business بهره مند شويد .
يكي ديگر از مزاياي مهم شبكه‌هاي حرفه‌اي، توصيه‌هايي است كه از طريق افراد داخل شبكه، مي‌توانيد دريافت كنيد. در واقع افراد داخل شبكه، مي‌توانند يك درك و بينش در رابطه با اهداف، به شما بدهند كه براي تلاش‌ها و هدف‌هاي شما مفيد هستند.

4. دريافت اطلاعات در مورد مشتريان بالقوه

اگر در موقعيتي كار مي‌كنيد كه نياز به يافتن مشتريان جديد و تقويت رابطه با آنها داريد، شبكه شما مي‌تواند مشتري‌هاي بالقوه اي را براي شما فراهم كند.

سخن اخر 

همان‌طور كه در اين مقاله به آن اشاره شد، شبكه سازي حرفه‌اي به برقراري ارتباط بين زمينه شغلي خود و ساير زمينه‌هاي مرتبط مي‌گويند، چيزي كه امروزه براي گسترش كسب‌وكار حرف اول را مي‌زند و مديران بايد آن در ليست اولويت‌هاي خود داشته باشند.

لطفا ما را در Instagram دنبال كنيد.
روح اله آرزو
بنيانگذار و مدير عامل شركت HELLO BUSINESS


برچسب: بازاريابي+ فروش+تحقيقات بازار+ مذاكره + اموزش +تحقيق،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ساعت: ۰۹:۵۵:۳۹ توسط:روح اله آرزو موضوع: نظرات (0)

https://hellobusinessco.com/